8 تصور مردود بین سخنرانان و راههای گردگیری ذهن از آنها
خیلی از سخنرانان با احساس گناه بابت تصورات فعلی یا قبلی خود در سخنرانی رو به رو هستند. تصوراتی که روی رفتار آنها در طول سخنرانی تاثیر می گذارد و گاه همه پلهای پشت سر یک سخنران را همین تفکرهای اشتباه بر باد میدهد. میزان آمادگی قبل از سخنرانی میتواند یک مثال بارز تصور مردود بین سخنرانان باشد. آن لحظه ای که هنگام تمرین و تکرار برای سخنرانی متوقف میشوید و فکر میکنید با همین اندک تسلطی که روی موضوع اصلی پیدا کرده اید میتوانید همه حاضرین را بهت زده کنید؛ اما بعد از حضور روی صحنه احساس کردهاید کاخ آرزوهایتان خراب شده است و هیچ چیز با تصورهای پیشین شما از سخنرانی کردن تطابق ندارد!
شاید آشنایی با اشتباهات نابخشودنی در سخنرانی عمومی که قبلا مفصل درباره آن بحث شد چشم و گوش شما را تا حد زیادی نسبت به خطاهای محتمل در سخنرانی باز کرده باشد. سخنرانی سرشار از انواع و اقشام تصور مردود بین سخنرانان است که در ذهن افراد تثبیت میشوند و ردِ آن ها تا مدت ها در ذهن سخنران باقی میماند.
شاید وقت آن رسیده باشد که ذهن را برای همیشه از تمام این تفکرها و خصوصا 8 تصور مردود بین سخنرانان که در ادامه بررسی میشود گردگیری کنیم.
تصور مردود بین سخنرانان و راههای برطرف کردن آنها
مجموعهای که پیش روی شما قرار دارد کمک میکند تا:
- تصورهای ذهن فعال و خودسر خود را نسبت به اصول سخنرانی و ارائه آن تغییر دهید
- با آثار متعاقب این تصورها در آینده کسب و کار خود آشنا شوید
- یاد بگیرید چه طور به جنگ این تصورهای اشتباه بروید
8 تصور مردود بین سخنرانان درباره سخنرانی
شما هم قبلا یا اکنون درباره سخنرانی ها، این تصورات ساختگی را در ذهن میپروراندید؟
- آشنایی عمیق با موضوع مورد بحث در سخنرانی، به من کمک میکند تا ایدههای حتی فی البداهه پیرامون آن در سخنرانی مطرح کنم
- مخاطبان من قدرت ذهن خوانی سخنرانی که مقابل آن ها ایستاده است را دارند
- میتوانم درباره موضوعی که تمرین کردن آن 30 ماه طول میکشد، در طول 20 دقیقه صحبت کنم
- همه مخاطبان جایگاه برابری از دید من دارند
- من به بلندخوانی به عنوان بهترین تمرین برای سخنرانی اعتقادی ندارم
- برای رسیدن به محل سخنرانی، وقت زیادی دارم
- صحنه یا استیج را حذف کنید؛ به این طریق میتوانم به مخاطبان نزدیک تر باشم!
- صحبت کردن با سرعت متوسط و میانه، باعث میشود اکثر قریب به اتفاق مخاطبان متوجه حرفهای من شوند
همراه ما باشید تا درستی یا غلطی برخی از این تصورات را با هم بررسی کنیم.
تصور اول: آشنایی عمیق با بحث به ارائه ایدههای جدید در سخنرانی کمک میکند
داشتن اطلاعات عمیق درباره یک موضوع، مثلا موضوع پر سر و صدا “اشتغال در ایران و اوضاع بیکاری در استانهای مختلف” میتواند خیلی مفید باشد؛ اما فقط تا جایی که بتوانید روی مخاطب اثر بگذارید. شما در طول سخنرانی نیازهای دیگری هم دارید که باید آن ها را تبیین کنید؛ مثلا:
- انتقال پیام در آخر: میخواهید مخاطبان بعد از ترک سالن سخنرانی چه احساسی داشته باشند؟ به زبان ساده تر دوست دارید سطح اطلاعاتی مخاطب بعد از سخنرانی چه تغییراتی کرده باشد؟
- لزوم هدفگذاری مخاطبان: مخاطبان شما چه کسانی هستند؟ چه توقعاتی دارند؟ سطح درک و دانش اولیه آنها چه طور است؟ بر اساس همین دادهها در هدفگذاری مخاطبان میتوانید بهترین لوازم سخنرانی را تهیه کنید
- توجه به تدارکات: زمانبندی سخنرانی چگونه است؟ مجموع حاضرین چند نفر هستند؟ بهترین داده تصویری برای شما چیست؟ فیلم؟ اینفوگرافیک؟ عکس؟ شما به این اطلاعات برای تنظیم کردن سخنرانی نیاز دارید.
با این اوصاف تصور اول، از 8 تصور مردود بین سخنرانان است؛ چون صرفا با دانستن موضوع نمیتوان به سخنرانی مسلط بود.
تصور دوم: مخاطبان من ذهن خوانی می کنند!
متاسفانه یا خوشبختانه مخاطبان شما تا زمانی که چندین بار هدف و نتیجه کار را یادآوری نکنید، نمیتوانند دقیقا منظور شما را آنالیز کنند. بر خلاف آن چه که ممکن است همین لحظه به ذهنتان رسیده باشد، یک مخاطب معمولی به تک تک واژههایی که به زبان میآورید متوسل نمیشود. تنها لازم است مسیر اصلی و اهداف مشخص باشد تا شنونده مجبور به حدس، آزمون و خطا نباشد.
تصور سوم: ارائه سخنرانی هایی که 3 ماه تمرین لازم دارند تنها در 20 دقیقه!
این مشکل برخاسته از همان حس خودنمایی سخنران به مخاطبان است. حسی که مایل است اثبات کند شما باهوشتر از آن هستید که برای یک سخنرانی ساده تا این حد وقت اختصاص دهید! خب طبیعی است؛ اما به یاد داشته باشید که ارائه سخنرانی بدون متن و یا با متن، به تمرین نیاز دارد.
به جز مشکلاتی مثل تپق زدن در طول سخنرانی و عدم تسلط عالی روی مطالب، مشکلات دیگری هم وجود دارد. مثلا سخنران عجولی که بخواهد با این تصور مردود بین سخنرانان، در 20 دقیقه بهترین سخنرانی دنیا را ارائه دهد، فرصت را از مخاطبان خود برای جذب اطلاعات گرفته است.
تصور چهارم: همه مخاطبان با هم برابر هستند
اگرچه در تمام موقعیت ها، همه انسانها با هم برابر اند و کسی بر کسی برتری ندارد، اما در سخنرانی به ناچار باید روی این قانون خط قرمز بکشیم! در سخنرانی سطح توجه مخاطبان و واکنشهایی که از آنها میبینیم باعث میشود چند گروه مستقل از آن ها در ذهن خود تشکیل دهیم.
به عنوان مثال یک گروه قدرت تصمیم گیری بیشتری دارند و تاثیرگذارتر هستند. گروه دیگر کندتر هستند و متوسط بودن قدرت جذب اطلاعات توسط آن ها، باعث میشود آن ها را از گروه اول جدا کنید.
تصور پنجم: عدم نیاز به بلندخوانی هنگام تمرین
فکر کردن در طول سخنرانی با بلند خواندن قبل از سخنرانی، خیلی تفاوت دارد و از این رو نیازی به بلند خوانی نداریم. این استدلال باعث میشود از بلندخوانی دست بکشید؟
به طور کلی بلند خوانی قبل از این که وارد صحنه اصلی سخنرانی شوید به مسیر ذهنی شما شکل می دهد. به این صورت که هنگام فکر کردن در سخنرانی، همین صدا و تمریناتی که به صورت بلند داشته اید احتمالا در ذهن شما بار دیگر تداعی شده و به یافتن سوژه بعدی کمک خوبی میکند.
تصور ششم: حدف استیج یا صحنه از محل برگزاری سخنرانی
فکر میکنید حذف اندک اختلافی که از نظر ارتفاع با مخاطبان خود دارید مانع از نزدیکی شما به آن ها میشود؟ بد نیست بدانید تنها در صورتی مجاز به حذف استیج هستید که:
- مخاطبان شما نه انگشت شمار، اما کم تر از 20 یا 30 نفر باشند
- اتاق یا سالن سخنرانی برای چنین مراسمی از پیش آماده شده باشد
- مطمئن هستید که کاملا توسط مخاطبان خود حتی بدون استیج دیده میشوید
یکی از مزایا همین استیج که مثل انواع دیگر تصور مردود بین سخنرانان، سعی دارید آن را از سخنرانی خود حذف کنید برقراری تماس چشمی با مخاطبان و کسانی که نمی شناسید، درست زمانی است که نمیدانید دقیقا به کدام نقطه نگاه کنید.
تصور هفتم: لزوم سخنرانی با سرعت متوسط
استاندارد سرعت ادا کاراکترها در میان آمریکاییها، 120 تا 160 کلمه در دقیقه است. اما این استاندارد قطعا بین ما فارسی زبانان متفاوت خواهد بود. از این رو سخنرانان نیاز دارند که بر اساس منطقه ای که در آن قرار دارند سرعت حرف زدن خود را تغییر دهند.