خلاقیت بینظمی به دنبال دارد
خلاقیت بی نظمی به دنبال دارد
اتوفون بیسمارک گفته است: ((کسانی که به سوسیس علاقه دارند و به قانون احترام میگذارند، هرگز نباید شاهد ساختهشدن این دو باشند)). همین اصل در مورد خلاقیت هم صدق میکند. معمولا خلاقیت را به شکل جرقهای از الهام میبینیم که به نتایجی فوقالعادهای منجر میشود. ولی بندرت مسیر بینظم و نامرتب رسیدن به نگرش خلاقانه را میبینیم؛ راههای بنبست، جروبحثها الگوهای اولیهی بیحاصل. در ادامه به چند نمونهی موردعلاقهام اشارهکردهام.
خانهی اپرای سیدنی
خانهی اپرای سیدنی که آرشیتکت دانمارکی یورو اوتان آن را ساخته است، به یکی از نمادهای بزرگ استرالیا تبدیلشده است. چشمانداز خانهی اپرا که پل بندرگاه پسزمینهی آن را تشکیل میدهد، یکی از زیباترین مناظر دنیا برای عکس گرفتن محسوب میشود. بااینحال طراحی و ساختار آن مدتی به مایهی مضحکه و خجالت تبدیلشده بود.
ایدهی آن ساده بود، ساختن بنایی شبیه به یک کشتی بزرگ بادبانی در حال گذر از بندرگاه در طرحی اولیهی آن همانطور که امروز هم میبینیم، سقفهای بههمپیوستهای در نظر گرفتهشده بود. ولی هر یک از این شرفها شکل خمیده و پیچیدهای داشت؛ که کاشیکاری آن را به کاری بسیار دشوار با هزینهای گزاف تبدیل کرده بود.این مشکل تنها زمانی حل شد که به فکر کسی خطور کرد سقفها را شبیه به قطعات یک کره طراحی کند.
هزینههای سنگین، توافقها و تغییرات دقیقهی نود طراحی، کار را با مخمصهها و مشکلات بسیاری مواجه ساخته بود. بااینحال وقتی خانهی اپرا 16 سال بعد از آغاز کار به پایان رسید. مردم همهچیز را ببخشیدند وازسراسر دنیا برای دیدن آن سرازیر شدند.
کشف داروها
تاریخ رشد و توسعهی مواد مخدر مملو از اکتشاف تصادفی و غفلت و بیتوجهی است. مشهورترین مثال آن پنیسیلین است. زیستشناس اسکاتلندی الکساندر فلمینگ یک روز صبح بعد از ورود به آزمایشگاهش متوجه شد گردوغباری که از پنجره واردشده بود. باکتریهایی را که او مشغول پرورششان بود از بین برده است. این مادهی مهاجم قارچی به نام پنیسیلین یوم نوتانم بود. آنچه کمتر کسی دربارهی آن میداند این است که این اتفاق در سال 1928 رخ داد، یعنی بیش از 13 سال قبل از اولین درمان موفق بیمار انسانی.
این کشف در خفا ماند، چون فلمینگ تصور نمیکرد در عمل فایدهای داشته باشد. سایر دانشمندان انگلیسی و آمریکایی قبل از تولید پنیسیلین در مقادیر انبوه برای مصارف پزشکی، شبانهروز تلاش میکردند و نوآوری و آزمایش و خطاهای متعددی انجام دادند.
اکسید نیتروز، یکی از اولین مواد بیهوش کننده هم از تاریخچه ی مشابهی برخورداراست. این گاز در سال 1795 کشف شد. ولی به مدت 50 سال از آن به عنوان گاز خنده آور و به منظور سرگرمی استفاده می شد. شبی در یکی از نمایش هایی که با این گاز خنده آور انجام می شد. داوطلبی که آ ن را امتحان کرده بود، متوجه شد زخم عمیقی را که روی پایش ایجاد شده بود حس نمیکند. اتفاقا «مردی که متوجه این تاثیر گاز شد دندانپزشک بود که فورا» به فکر استفاده ای مفید از آن افتاد.