«به اندازه کافی خوب نیستم» 10 راه موثر برای رهایی از این تفکر
«به اندازه کافی خوب نیستم» 10 راه موثر برای رهایی از این تفکر
معمولاً در جامعه این طرز تفکر که به اندازه کافی خوب نیستند القا میشود. منتقد درونی نیز همواره این موضوع را به شما یادآوری میکند اما دیگر وقت آن است که از چنین تفکری رهایی پیدا کنید. بهتر است از کابوس نگرش منفی و خودتخریبی بیدار شوید و بر این احساس خوب که چگونه به خود اهمیت دهید و عاشق خودتان باشید، تمرکز کنید.
ماریانی ویلیامسون در کتاب فوقالعادهاش به نام A Woman’s Worth (ارزش یک زن) مینویسد:
در وضعیت طبیعی و واقعی، موجوداتی عزتمند هستیم اما در دنیای تخیل، به موجوداتی گمشده و اسیر تبدیل میشویم. مانند بردگان میشویم و زندانبان ما یک هیولای سه سر است: یک سر آن گذشته، یک سر دیگر عدم احساس امنیت و سر سوم، فرهنگ عامه جامعه ماست.
شما برای تبدیل شدن از انسانی قدرتمند به ضعیف، شستشوی مغزی شدهاید اما هیچ دلیلی وجود ندارد که در همین وضعیت باقی بمانید.
ممکن است احساس خجالت کنید یا فکر کنید که به نحوی نامناسب یا بد هستید، و به احتمال فراوان وجودتان مملو از ترس و اضطراب است، بنابراین برای انجام کارهایتان و اینکه چگونه شخصیتی باشید، به نظر و دیدگاه دیگران، بیش از حد اهمیت میدهید. بدین ترتیب شخصیت و نیازهای خود را با این کار، به خطر میاندازید.
فرهنگ عمومی و گذشتهی شما، متقاعدتان کرده که به اندازه کافی خوب نیستید
وقت آن رسیده که به افکار مخربی که شما را از نظر احساسی و روانشناختی تحت تاثیر قرار میدهند؛ دوری کنید. وقت یک تحول مثالزدنی فرا رسیده است. شما باید سعی کنید خود واقعیتان را کشف کرده و لایههای غلط انداز را از زندگی کنار بگذارید.
شاعر معروف مولوی، سخنی با این مفهوم دارد:
تو از زمین و آسمان ارزشمندتری. چه چیزی بیشتر از این میتوان گفت؟ تو ارزش خود را نمیدانی. پس خود را با قیمتی ناچیز نفروش.
هنگامی که احساس خوب درباره خود ندارید، فکر میکنید که دیگران اعمال شما را تماشا کرده و هر موردی را قضاوت میکنند. چنین تفکری باعث افزایش بدگمانی درباره شخصیتتان میشود. در نهایت این موضوع به چرخهای بیرحم تبدیل میشود که شما در آن به طور مداوم توسط خودتان و دیگران، دست کم گرفته میشوید.
اگر از نظر احساسی به مسئله نگاه کنیم، میتوان گفت که حس خجالت یعنی اینکه شما باور دارید بیارزش و آسیبدیده هستید و نمیتوانید به اندازه کافی خوب باشید. هنگامی حس شرم و خجالت را مرتباً تجربه کنید، به تدریج به این باور میرسید که رفتارهایتان دقیقاً باید همان چیزی باشد که دیگران انتظار دارند.
این الگوی رفتاری مخرب را کنار گذاشته و هرگز فکر نکنید که به اندازه کافی خوب نیستید. در ادامه 10 راه موثر برای کنار گذاشتن چنین تفکراتی را به شما معرفی میکنیم. پس همراه ما باشید:
1 – به جای مقایسه، ارتباط برقرار کنید
مقایسه خود با دیگران – مثلاً یک مدل حرفهای یا یک همکار – راه بنبست است زیرا هنگامی که خود را مقایسه میکنید؛ حس کمارزشی به سراغتان خواهد آمد.
برای برقراری ارتباط با دیگران اول باید نقاط قوت و ضعف خود را به خوبی بشناسید. برای این هدف، باید زمانی را برای بررسی ویژگیهای شخصیتی و دستاوردهای خود اختصاص دهید. ارتباط با دیگران میتواند به سادگی یک لبخند زیبا باشد، مهربان باشید، طوری که طرف مقابل معذب نشود.
بحث و گفتوگو مهمترین نکته در برقراری ارتباط است. شما در هنگام گفتوگو با دیگران نکاتی بیشتری را درباره شخصیت خود متوجه شده و در کل خود را بهتر میشناسید و احساس خوب نسبت به خود دارید. همچنین شناخت از طرف مقابل بیشتر از طریق گفتوگو به وجود میآید.
در هنگام گفتوگو هر سخنی را به خاطر جلوگیری از دعوای لفظی و بحث بیشتر، به راحتی قبول نکنید. شما میتوانید با هر موضوعی موافق یا مخالف باشید و این حق طبیعی شما است.
2 – با منتقد درونی (نفس سرزنشگر) خود صحبت کنید
منتقد درونی شما، همواره سعی میکند سخنان و تفکرات منفی و مخرب را به شما تحمیل کند. برخی از سخنانی که این نفس سرزنشگر به شما میگوید:
- این کار را انجام نده، زیرا مردم از این کار بدشان میآید و از تو ناراحت میشوند.
- باید سختکوش باشی و بیشتر کار کنی
- به اندازه کافی باهوش نیستی
- تو شخصیت دوستداشتنی و خوبی نداری
قبل از هر چیز به خاطر داشته باشید که منتقد دورنی شما، همیشه برای حفاظت از شما و دور شدن از مشکلات هشدار میدهد، این موضوع به نوعی مفید است اما نباید اجازه دهید که این منتقد، همه اعمال و رفتارهای شما را کنترل کند. اگر منتقد دورنی خود را در دست بگیرید، میتوان مانند یک مربی حرفهای شما را هدایت کند. خود را از فرصتهای مختلف بخاطر تفکرات منفی، محروم نکنید.
راه چاره این است هنگامی که منتقد درونی به سراغ شما آمد، همان تفکرات و قضاوتهای منفی را در نظر گرفته و آنها را به جنبههای مثبت و سودمند اتفاقات، تغییر دهید.
3 – از زبانی قدرتمند برای خود استفاده کنید
وقتی که کاری را به خود تحمیل میکنید و میگویید که باید آن را «حتما» و «از روی اجبار» انجام دهید، دچار خطا شدهاید. به جای این کار، از زبانی دیگر استفاده کنید و خودتان انتخاب کنید که چه میخواهید. این زبان قدرتمندتر است، فقط باید بدانید «بهتر است» چه کاری را انجام دهید و از روی اجبار عمل نکنید.
4 – از ایدهآل سازی روابط خود اجتناب کنید
اگر فکر میکنید روابط شما در زندگی با شکست مواجه شده و در مسیر نادرستی پیش رفته است، سعی کنید که طرز تفکر را تغییر داده و به مسائل در ابعاد بزرگتری بنگرید. شما باید قواعد روابط را به شکل بهتری تغییر دهید، طوری که بتواند برای شما کارساز باشد.
در رابطهای که شما را از خود واقعیتان دور کرده و شما را بیارزش جلوه میدهد، باقی نمانید و اجازه ندهید که این روابط، تواناییهای شما را به حداقل ممکن برساند. بهتر است یک جامعه (و شریک زندگی) مناسب پیدا کنید که برای شما بخاطر آن چیزی که هستید، ارزش قائل باشند.
5 – از توجه بیش از حد به موقعیتها و نتایج بپرهیزید
شما از اشتباهات، درآمد یا نوع اندام بدنتان باارزشتر هستید. برای مثال، اگر شما در یک آزمون قبول نشوید، به این معنی نیست که یک فرد شکستخورده هستید. اگر برای یافتن شغل مناسب دچار مشکل شدهاید، به این معنی نیست که یک بازنده هستید. پس اجازه ندهید چنین موانعی در راه احساسات شما قرار بگیرند
6 – خود واقعیتان باشید
ناتانیل براندن در کتاب How To Raise Your Self-Esteem (چگونه عزت نفس خود را افزایش دهید) مینویسد:
مخربترین دروغها برای عزت نفس ما، آن دروغهایی نیستند که به زبان میآوریم بلکه دروغهایی هستند که در آن زندگی میکنیم. زمانی در دروغ زندگی میکنیم که واقعیت تجربه خود و حقیقت درونمان را نادیده میگیریم.
براندن با این سخن به ما میگوید که اگر انتخاب کنیم فردی باشیم که واقعا نیستیم، پس واقعیت خودمان غیرقابل پذیرش است. بنابراین عزت و احترام به نفس هم خدشهدار میشود.
او توصیه میکند که در یک تمرین، بین 6 تا 10 پاسخ پایانی مختلف برای جملاتی مانند اینها بنویسید. در ادامه چند مثال آوردهایم:
- سختترین موضوع درباره رو راست بودن با خودم این است که ……
- سختترین موضوع درباره رو راست بودن با دیگران این است که …..
- اگر تلاش کنم که در ارتباطات، راستگو و دقیق باشم …..
اگر میخواهید شناخت درستی از افراد دیگر به دست آورید، باید در بیان احساسات خود کاملاً صادق باشید. اگر احساسات خود را نگه دارید و بروز ندهید، ارتباط شما با اشخاص دیگر نزدیک نخواهد بود. بنابراین سعی کنید خود را به چالش بکشید و سر صحبت را با این جمله باز کنید «حتماً باید درباره موضوعی باهات صحبت کنم»
7 – برای حضور در زمان حال تمرین کنید
در زمان حال بودن و جلب کردن تمام توجه به سمت خودتان و دیگران، بهترین شرایط را برای بهبود و عمیقترین شدن یک رابطه ایجاد میکند. واکنشگرا باشید نه واکنشگر، قابلیت پذیرش را نیز در خود به وجود بیاورید.
رابطه فقط به یک شخص و دریافت نظر مثبت از سوی او، اختصاص ندارد. بنابراین اجازه دهید رابطه برای شما سودمند باشد. رابطه نزدیک با افراد دیگر، که واقعاً و از ته قلب به شما اهمیت میدهند، در واقع حس خودباوری و عزت نفس را افزایش میدهد.
8 – نیازها و خواستههای خود را تشخیص دهید
نیارها معمولاً چیزهایی هستند که برای ما اهمیت دارند اما خواستهها، همان ترجیحات زندگی هستند و نمیتوانند به اندازه نیازها، بااهمیت باشند.
نزاع و درگیری هنگامی به وجود میآید که دو فرد، چیزهای مختلفی میخواهند. در این شرایط، اگر فکر کنید که به اندازه کافی خوب نیستید، آن قدری به خود اهمیت نمیدهید که فکر کنید خواستههای شما نیز مهم هستند. ممکن است دچار سردرگمی شوید و فکر کنید که نیازهای شما از اهمیت چندانی برخوردار نیستند.
بدین ترتیب نیازهای خود را نادیده میگیرید و همواره فکر میکنید که به اندازه کافی مهم نیستند، در نتیجه از سخن گفتن و ابراز این مسائل، احساس تهدید کرده و میترسید که دیگران بخاطر آن شما را ترک کنند.
9 – پذیرش و عشق به خود
عشق بیقید و شرط یعنی اینکه در هر وضعیتی عاشق خود باشید. به این معنی است که برای خود ارزشی بیقید و شرط قائل شوید. عاشق خود باشید آن هم بدون قضاوت.
شما به اندازه کافی خوب هستید. قرار نیست یک زن یا مرد با قدرتهای فرابشری باشید تا خودتان را ثابت کنید و نباید بخاطر کارهایی که انجام میدهید عاشق شما باشند بلکه این عشق باید به شخصیت شما و آن کسی که هستید، مربوط شود.
توصیه میشود که برای انجام کارها به دنبال تایید و نظر دیگران نباشید. همچنین سعی کنید خطوط و مرزهایی شخصی برای خودتان تعیین کنید و آنچه که هستید را بپذیرید.
10 – تمرین برای اهمیت دادن به خود و داشتن احساس خوب
هنگامی که درباره خودتان و شخصی که هستید، احساس خوب داشته باشید، به طور طبیعی، بیشتر به خود میرسید و اهمیت بیشتری قائل خواهید شد.
به سبک زندگی خود از نزدیک نگاه کنید و ببینید که آیا برای احساس خوب خود و چیزهای که موجب خوشحالی شما میشوند وقت کافی میگذارید؟ آیا خورد و خوراک، حرکت کردن و احساس کلی شما مانند یک فرد کاملاً سالم است و انرژی کافی برای فعالیت را دارید؟ آیا به انداره کافی میخوابید؟
اگر پاسخ شما به سوالات مطرحشده منفی است، پس باید تغییراتی اساسی در زندگی خود ایجاد کنید. باز هم به شما یادآور میشویم که برای خود ارزش قائل شوید و تکرار کنید که به اندازه کافی خوب هستید، زیرا هیچکس جز خودتان نمیتواند این باور را در شما ایجاد کند.
کار منتقد درونی اینه که حمله به خود برای دفاع از خود کنه.
اینجاست که میگن بزرگترین دشمن هر کسی خودشه.