چه طور با نزدیک شدن به مخاطبان در صحنه ، ارتباط بهتری برقرار کنیم؟
شروع خیلی از سخنرانیهایی که شرکت میکنیم معمولا خوب است. پوشش مناسب سخنران، اسلایدهای متعددی که طراحی آن نشان میدهد وقت زیادی برای آن صرف شده است و تسلط کافی به مباحثی که قرار است رد و بدل شوند همه و همه یک مقدمه کامل و بی نقص را تشکیل میدهند؛ اما همین که ظاهر سخنران پشت تریبون فلزی یا چوبی پنهان میشود و برای دیدن آن، چندین دقیقه مخاطب باید با یک زاویه ثابت به او نگاه کند همه چیز عوض میشود. بر خلاف سخنرانانی که از تریبون به عنوان پناهگاهی برای پنهان کردن استرس و هیجان خود استفاده میکنند، مخاطبان از نزدیکی سخنران و کم کردن فاصله بین خودشان و او بیشتر لذت میبرند. تا به حال حرکت کردن و سپس نزدیک شدن به مخاطبان در صحنه را برای برقراری ارتباط با آنها امتحان کردهاید؟
هر چه که بیشتر بگذرد و آمادگی در سخنرانی با تمرین و تکرارتان بیشتر شود ترس از حرف زدن هم کمتر میشود. تا جایی که سخنرانان، مجریها و گویندههای حرفهای دیگر از تریبون استفاده نمیکنند و اجازه میدهنند همزمان با صدایشان، ظاهرشان هم برای مخاطبان قابل دیدن باشد. چیزی که در سخنرانی به سبک Ignite همیشه شاهد آن هستیم و سخنرانان با سخنرانیهای محدود، بدون تریبون و با نزدیک شدن به مخاطبان در صحنه، اجرا میکنند.
نزدیک شدن به رکن اصلی سخنرانی یعنی افراد حاضر در سالن، اولین گام برای غلبه بر ترسی است که همیشه هنگام سخنرانی تجربه میکردید. به علاوه این قدم، سادهترین راه برای ارتباط گرفتن با مخاطبان میباشد. عناوینی که در ادامه این مطلب میخوانید عبارتند از:
- تا چه حد میتوان روی صحنه فاصله را با حاضران کاهش داد؟
- نزدیک شدن به مخاطبان در صحنه چه تاثیری روی خود آنها دارد؟
- چه طور باید این کاهش فاصله روی صحنه و در چه مدت شکل بگیرد؟
تاثیر نزدیک شدن به مخاطبان در صحنه در برقراری ارتباط
قبل از هر چیز باید فواصل استاندارد اطراف یک سخنران را بشناسیم و سپس بر اساس همین فاصلهها تعامل برقرار کرد.
نواحی تعاملی استاندارد در اطراف هر انسان
در باب تعامل از راه کم کردن فاصلهها و با استفاده از ارتباط غیرکلامی با اطرافیان، نظریههای مختلفی وجود دارد. معروفترین نظریه به Edward T. Hall تعلق دارد که زبان سکوت را برای اولین بار در سخنرانی مطرح کرد. وی معتقد است 4 منطقه کلی در اطراف هر انسان وجود دارد که در آنها تعامل با سایرین محقق میشود:
- منطقه عمومی: فاصله سه و نیم متری از بدن و بیشتر: این فاصله منطقه عمومی برای هر فرد محسوب میشود
- منطقه اجتماعی: فاصله 3.5 تا 1.5 متری از هر فرد: این فاصله، فاصله اجتماعی برای هر فرد نام دارد
- منطقه شخصی: فاصله 1.5 تا حدود 0.5 متری از هر فرد؛ این منطقه، منطقه شخصی برای هر فرد میباشد
- منطقه صمیمیت: نزدیکترین فاصله ممکن از بدن هر فرد: این فاصله، ناحیه صمیمیت نامیده میشود
این فواصل را در فرهنگ اروپا، در تصویر زیر مشاهده میکنید. فاصلهها در هر فرهنگ با فرهنگ بیگانه، تفاوت دارد.
منطقه شخصی؛ کلیدیترین فضا برای برقراری ارتباط
منطقه عمومی، کمترین اثر را در برقراری ارتباط ما با محیط اطراف دارد. به طور کلی تمایل ما برای برقراری ارتباط با کسانی که در فاصله دورتری نسبت به ما قرار گرفتهاند معمولا کم است. در فاصله اجتماعی سردی رابطه کمتر میشود و گرفتن بازخورد از مخاطب و تعامل با او سادهتر است؛ با این حال تا وقتی که فردی به ما نزدیک نشود باز هم تمایل زیادی به شروع مکالمه نخواهیم داشت. طبیعی است که اگر کسی در ناحیه صمیمیت ما قرار گیرد، نهایت تعامل و نزدیکی را با او خواهیم داشت!
در یک کلام، هیچ اتفاق خاصی برای برقراری ارتباط تا زمانی که دو فرد در نواحی شخصی یا صمیمیت یکدیگر قرار نداشته باشند رخ نمیدهد! از آن جایی که امکان برقراری ارتباط در ناحیه صمیمیت در سخنرانی وجود ندارد، سخنران باید از راه قرار گرفتن در منطقه شخصی، به عنوان کلیدیترین بخش در برقراری ارتباط با مخاطبان به سخنرانی بپردازد.
تاثیر سخنرانی در ناحیه شخصی بر مخاطبان
نزدیک شدن به مخاطبان در صحنه، اول از همه روی سخنران اثر میگذارد. افزایش اعتماد به نفس، برقراری ارتباط گرمتر و موثرتر و شنیدن انواع بازخوردها و دیدن انواع حالات مخاطبان از بالا، به سخنران بسیار کمک خواهد کرد؛ اما این نزدیکی چه فایدهای به حال مخاطب دارد؟
مخاطب احساساتش را تقسیم میکند!
تحقیقات اخیر یک تیم ایتالیایی روی نورونهای مغزی نتایج جالبی را درباره فعل و انفعالات مغزی هنگام ارتباط گرفتن با اشخاص نشان داده است. طبق این تحقیقات وقتی فردی که در کنار ما قرار دارد احساساتش را نشان میدهد مشعل یک نوع نورون خاص به نام نورون آینه مثل یک موشک دوربرد، برافروخته میشود و با آزادسازی انتقال دهندههای عصبی سبب القا همان احساس در ما خواهد شد. به همین دلیل است که هر انسان قادر به احساس همدردی با اطرافیان خود میباشد.
قرار گرفتن در فواصل نزدیکتر در سخنرانی و کاهش فاصلهای که با مخاطبان داریم همین تاثیر را روی نورونهای مغزی آنها دارد. به این شکل که در منطقه شخصی، این کاهش فاصله باعث تاثیرپذیری بیشتر کسانی میشود که نزدیک ما هستند.
با کاهش فاصله اعتماد زیاد میشود!
همه شما این موقعیت را قطعا تجربه کردهیاد؛ هر چه قدر که مخاطب به شما نزدیکتر شده است امکان اعتماد کردن و برقراری ارتباط با او برای شما سادهتر شده است! اکنون شما هم به این نتیجه رسیدهاید که نزدیک شدن به مخاطبان در صحنه، بر خلاف عقیده بسیاری از افراد که این کار باعث تبعیض بین حاضران در سخنرانی میشود، میتواند درصد اعتماد بین شما و افراد را بالا ببرد.
گام به گام برای نزدیک شدن به مخاطبان روی صحنه
حالا که برای کم کردن فاصله با شنوندهها قانع شدهاید از خود حتما میپرسید چه طور باید این فاصله را کم کرد؟ کم کم به سکو نزدیک شوم و در آنی خود را در آغوش مخاطبان پرتاب کنم؟! استفاده از یک دوربین مداربسته که بتواند به من برای نزدیکتر شدن به مخاطبان و بهتر دیده شدن کمک کند چه طور است؟
از بدن خود به عنوان علامت نقطه استفاده کنید!
در طول سالهای متعددی که سخنرانی میکنید احتمالا حدس و ارزیابی موقعیتی برای نزدیک شدن به مخاطبان برای شما مشکل بوده است. بهترین راه برای حذف این فاصله نزدیک شدن به لبه صحنه است؛ اما نزدیک شدن به مخاطبان در صحنه حد خاصی دارد. از بدن خود به عنوان نقطه استفاده کنید و بعد از نزدیک شدن به لبه، مجددا مسیر برگشت را طی کنید.
تمام نقاط سالن سخنرانی را تصرف کنید!
برای حذف فاصلهها باید بتوانید سالن را به خوبی تحلیل کنید. در سالن عریضی که عموم افراد روی صندلیهای ناهماهنگ نشستهاند این وظیفه شما است تا در هر قسمت از سالن قدم بگذارید. خیلی از سخنرانان و مجریان مراسمهای بزرگ جهانی، از جمله کنفرانسهای خبری یا جشنهای هنری، تقریبا تریبون را از محیط اجرا حذف کردهاند و معتقدند که روشهای قدیمی و سبکهای کلیشهای برای برقراری بهتر ارتباط با مخاطبان باید حذف شود.
هرگز به مخاطب پشت نکنید!
در راه برگشت از لبه صحنه، هرگز به مخاطبان پشت نکنید. اگر رفتن شما از سمت راست صحنه به سمت دیگر باعث میشود به مخاطبان پشت کنید حتما این کار را به صورت عقب گرد انجام دهید. پشت کردن به مخاطب نشان میدهد که علاقهای برای ادامه بحث ندارید. به محض نزدیک شدن به هر مخاطب، حداکثر تا سی ثانیه به او نگاه کنید. ضمنا سعی شود تعادل در برقراری روابط چشمی حفظ شود.