پول درآوردن کجا و مدیریت پول خرج کردن کجا؟! چگونه پول خرج کنیم
پول درآوردن کجا و مدیریت پول خرج کردن کجا؟! چگونه پول خرج کنیم
ایفای نقش به عنوان یک پدر یا مادر، دخل و خرج، و بردنِ خانواده به داخل یک فضای کاری به عنوان یک تیمِ منسجم.
من اغلب زوجهایی را میبینم که یکی از آنها به کار و پول درآوردن مشغول است و دیگری به نگهداری از بچهها میپردازد. با اینکه این نقشها یا این طرز عملکرد در طول زمان تغییر کرده است، اما هنوزهم این امر متعارف است که شوهر در جلوی این گاری مشغول به کار باشد، و همسرش در عقب.
اما علیرغم اینکه چه کسی پول درمیآورد، این سوال همچنان پابرجا است: آیا کسی که پول در میآورد، میتواند منحصراً بر کنترلِ آن نیز نظارت داشته باشد؟
جواب واضحاً منفی است. اما برخی از نانآوران، حتی شاید شما، این اشتباه را در طرز تفکر خویش میکنند و با خود میگویند که خب، کسی که پول را درمیآورد، پس حق دارد راجع به مسائل مالی و زمینههای خرج پولش در آن تصمیمگیری کند. در چنین سناریویی، همسر اصولاً دیگر نقش خود را به عنوان پرستار کودکان ایفا نمیکند، چراکه این نقش درون مایۀ مالیای را برای دیگر اعضای خانواده ندارد، و برای همین منظور است که در تصمیمگیریهای مالی به حساب نمیآید. در سمت دیگر ماجرا، شاید همسر دیگر خودش برای کودکانش تصمیمگیری کند و اجازه ندهد که شوهرش، پا در این عرصه بگذارد.
وقتی یک زوج به درونِ چنین چرخهای میافتد، خوب است برای اینکه بدانیم چگونه پول خرج کنیم از نکات زیر برای تسهیل اوضاع استفاده کنیم.
از نزدیکیِ اشتراکی استفاده کنیم
یک نزدیکی اشتراکی بدین معنا است که تصمیمهای مالی و امور مربوط به پرورش و تربیت کودکان مربوط به ارتباط خانوادگی و میزان عاطفۀ دخیلشده در ارتباط دو نفر است. وقتی هردو فرد در یک صفحه از این کتاب هستند و همان خطِ مناسب از کتاب را میخوانند، این یعنی که آنها با همراهیِ یکدیگر برای پولی که در اختیار دارند برنامهریزی میکنند. تصمیمگیری به عنوان یک خانواده مخصوصاً با استفاده از بچهها، راهی است که میتوان به طور مساوی هریک از اعضای خانواده را در این موضوع سهیم و شریک دانست، بدون توجه به اینکه چه کسی این پول را درآورده یا اینکه چه کسی بیشترِ پول را درآورده.
چه چیزی مهمتر است؟ شما چگونه سعی میکنید خانوادهتان را وارد یک فضای کاری کنید؟ آن هم به عنوان یک تیم؟
تصدیق و همکاری
وقتی زوجها به درون این تله میافتند و حس میکنند که یکی از اعضا در حال کنترلکردنِ قلمروِ مختصِ خویش در خانواده است، حالا این قلمرو میخواهد کودکان باشد یا پول و سرمایه، هیچکدام از این دو قلمرو و عملکرد به سمت تصدیق و یا سپاسگذاری حرکت نمیکنند. در چنین مواقعی، اصولاً به جای اینکه از یکدیگر درخواست کمک و یا تشویق کنند، از قلمرو خویش بر علیه دیگری استفاده کرده، مثلاً پول، تا کنترل دیگری را در دست گرفته و احترام به نفس خویش را افزایش دهد. راه حل بهتر این است که این دو نفر، یک مکالمۀ متمرکز برای مصائب، یا بهتر است بگویم آتشِ زیرِ خاکسترِ کنترل مالی داشته باشند، و از طرف دیگر آتش زیر خاکستر کنترلِ دائمی کودکان را هم در دستور کار خویش قرار دهند. توجه به اینکه طرف مقابلتان چه احساسی دارد، یا اینکه هرکس خودش را به قلمرو خودش محدود کند، میتوانند موضوعات مهمی برای صحبت باشند.
مشاورههای متمرکز بر روی احساسات (EFT) یکی از راههایی است که میتوان به طریقِ آن، گرههای این مشکل را شلتر کرد و حل این مساله که چگونه پول خود را خرج کنیم آسان تر می شود.
چگونه پول خرج کنیم؟ ارتباط احساسی، شاهکلید ماجرا
افرادی که احساس نزدیکی احساسی به یکدیگر دارند، خیلی بیشتر از باقی افراد برای مصالحه با یکدیگر، یا شنیدنِ حرفهای معشوقهشان مشتاق هستند و دوست دارند که یکدیگر را راضی نگه دارند. برای همین منظور، خیلی مهم است که اول از همه از نظر احساسی به یکدیگر نزدیک شویم تا بتوانیم که در نهایت به چنین الگوهای اخلاقیِ وسیع و بنیادینی همچون کنترل مالی انتقاد کنیم و سعی در اصلاحش داشته باشیم. اگر احساسات در صدر جدول یک رابطه نباشد، در واقع برای ابراز و بحث در موردش، مشکلات در انتهای لیست خیلیخیلی غیرقابل دسترسی به نظر میرسند. اینکه بتوانیم به طرز مؤثری نقطۀ نظر هرکس را مورد بررسی قرار داد، مخصوصاً در قالب زمینههایی همچون احساسی، در زمان تصمیمگیریهای اینچنینی واقعاً مفید خواهد بود.
نهایتاً باید بگویم که اثباتِ برهان خلف یک عنصر خاص در خانواده که برای مدت زیادی در حال استفاده بوده است، سخت است. برای همین است که پیشنهاد میکنم تا تمرکز هر دو فرد، بر روی ارتباط احساسیشان باشد. اگر این اتفاق بیافتد، مکالمه راحتتر آغاز میشود و همهچیز برای تغییر و مصالحه سادهتر نمود پیدا خواهند کرد.
نیازهای احساسی نیاز به ارضاشدن دارند. آن هم در وهلۀ اول. سپس، در این نقطه است که مصالحه یا تغییر الگوهای رفتاری ممکن میشود.