تمام آنچه که از زندگی می خواهیم
تمام آنچه که از زندگی می خواهیم
آیا میدانستید که خوشحالی و موفقیت شما، در دست خودتان است؟
شما فقط در صورتی میتوانید این موضوع را قبول کنید که هدف خودتان در زندگی را بیابید و کاری را انجام دهید که به آن عشق میورزید و برایش مشتاق هستید. متاسفانه خیلی از ما متوجه نیستیم که استعدادهای منحصر به فردی داریم. معمولاً انتخاب میکنیم کارهایی مانند دیگران انجام دهیم و نتیجه آن چیست؟
نتیجه این است که احساس گم شدن و خستگی به شما دست میدهد. شاید به این فکر کنید که چرا خدا برای شما اهمیت قائل نیست و هیچ چیز آن طوری که میخواهید پیش نمیرود.
دانستن و شناختن هدف در زندگی، پایه یک زندگی خوب است. ریچارد لیدر در کتابش به نام The Power of Purpose (قدرت هدف) نوشته است:
«اگر هدف ما به اندازه کافی اصیل و واقعی باشد، ما را عمیقاً درگیر خود میکند و این موضوع جنبههای دیگر زندگی ما را نیز در بر میگیرد. ما شروع میکنیم به حذف چیزهایی که ربطی به هدف ندارند. به نوعی از سادگی میرسیم و به وضوحی دست مییابیم که هدفمان در زندگی چیست. در این صورت دیگر نیاز نیست تظاهر کنیم. در واقع چیزی که بیشترین اهمیت را دارد، خود را به شکل واضحی نشان میدهد.»
شما باید زندگی خود را بر اساس الهام از هدفتان ادامه دهید. بعد از اینکه خواندن این متن را تمام کردید، خواهید دانست که چگونه هدف خود در زندگی را پیدا کنید و چگونه آن کاری که دوست دارید را انجام دهید.
بنیانگذار اپل یعنی استیو جابز فقید، درباره اهمیت کاری که دوست دارید انجام دهید، میگوید:
«شما باید چیزی را که عاشقش هستید پیدا کنید. و این فقط در زندگی شخصی نیست بلکه در کار هم باید به دنبال آن باشید. کار شما قرار است بخش اعظمی از زندگی شما را پوشش دهد و تنها راه برای اینکه راضی باشید، این است که باور کنید کارتان باارزش و بزرگ است. و تنها راه برای انجام کاری بزرگ، این است که عاشق آن باشید.»
هنگامی که نمیدانید برای چه چیزی مشتاق هستید و کاری که به آن عشق میورزید را انجام نمیدهید، زندگی شما فاقد معنا و مفهوم عمیق است. البته دلایل متعددی هم برای این موضوع وجود دارد:
1 – با استرس مواجه نخواهید شد
مردم معمولاً از کارهایی که به آن عادت دارند، خوششان میآید زیرا این کارها، استرس را از آنها دور میکند. عادت در واقع فعالیتی است که فرد برای انجام آن مشتاق است. در این کارها، عملکرد شما مورد بررسی قرار نمیگیرد و استرسی هم در آن وجود ندارد. این موضوع برای ریلکس کردن ذهن، موثر است.
گاهی اوقات کارهایی که از انجامشان لذت میبرید، میتوانند در سطح حرفهای باشند. شما باید مطمئن شوید کاری که انجام میدهید را حقیقتاً دوست دارید. مثلاً اگر شمردن پول در بانک شما را هیجانزده میکند، کاندیدای مناسبی برای این کار هستید. در غیر این صورت، بهتر است نظرات خود را تغییر دهید و تصمیمات بهتری بگیرید.
2 – بازده و عملکرد شما بهبود مییابد
وقتی کاری که دوست دارید را انجام میدهید، بیشتر از هر زمان دیگری، به آن اهمیت خواهید داد. در واقع برای انجام دادن آن کار، مصمم میشوید و این یعنی، افزایش عملکرد و بازده کاری شما.
در این شرایط، هیچ وقت احساس خستگی نخواهید کرد. به علاوه، از کارتان لذت خواهید برد.
3 – انگیزه شما بالا میرود
اگر کاری که میکنید را دوست داشته باشید، همواره مشتاق و با انگیزه خواهید بود. همچنین تمام سعی و کوشش خود را برای رسیدن به بهترین نتیجه به کار خواهید گرفت. پس هیچ وقت احساس بیحوصلگی به سراغتان نخواهد آمد چونکه کار شما از روی علاقه واقعی است و همین موضوع، انرژی شما را تامین میکند.
4 – کارتان مشتاقانه خواهد بود
اشتیاق و ذوق، همان چیزی است که فرق بین کار خوب و کار عالی را تعیین میکند. حتی یک فرد مجنون هم میتواند تشخیص دهد که شما کاری را مشتاقانه و از روی علاقه انجام دادهاید یا خیر. بدین ترتیب کار شما دارای ارزش احساسی است که در آن وارد شده و باقی میماند.
5 – باعث میشود شما موفقتر شوید
اگر کاری که انجام میدهید را واقعاً دوست دارید، سعی میکنید هر روز در انجام آن بهتر از قبل شوید. این موضوع در نهایت باعث میشود که به موفقیت بیشتری در اهداف زندگی خود، دست پیدا کنید.
به علاوه، به هیچ نیروی خارجی برای انجام کارها نیاز نخواهید داشت. پس همیشه برای مواجه شدن با آنها آماده خواهید بود.
6 – از یک زندگی رضایت بخش، لذت خواهید برد
این را احتمالاً میتوان مهمترین دلیل محسوب کرد. وقتی کاری که انجام میدهید را دوست داشته باشید، رضایت و خوشی به طور خودکار وارد زندگی شما میشود. دلیلش این است که شما از گفتههای قلب و روحتان پیروی میکنید و در حال زندگی کردن برای اهدافتان هستید.
در این شرایط؛ فاکتورهایی مثل پول ارزش کمتری پیدا میکنند. زیرا ذهن شما فقط بر خلاق بودن و گسترش یافتن تمرکز دارد و این موضوع به لطف عشق ابدی شما به کارتان، به وجود آمده است.
پس، از قلب خود تبعیت کنید، کاری که دوست دارید انجام دهید و از زندگی مطلوب لذت ببرید.
7 – همواره برای رویارویی با چالشها و مشکلات آماده خواهید بود
چالشها و مشکلات تنها برای قویتر کردن ما وجود دارند اما بسیاری از ما انسانها، سعی میکنیم از آنها دوری کنیم. فردی که با اشتیاق و علاقه کار میکند، از رویارویی با چالشها ترسی ندارد و به استقبال آنها میرود.
این موضوع شما را در طول زمان قدرتمندتر میکند. مواجه شدن با مشکلات، شهامت زیادی میخواهد و افرادی که عاشق هدفشان هستند، آن را در وجودشان مییابند.
8 – همواره چیزهای جدیدی یاد میگیرید
اگر دوستدار کار خود هستید؛ به احتمال زیاد قصد دارید همه چیز را درباره آن یاد بگیرید. بدین ترتیب هر روز بیشتر از قبل، یاد میگیرید و مهارتهای خود را اصلاح میکنید. این موضوع برای موفقیت نهایی شما بسیار مهم است.
9 – برای انجام کارها امروز فردا نخواهید کرد
میدانید مردم چرا کارهایشان را به تعویق انداخته و امروز فردا میکنند؟ به این خاطر که حس انجام کار را ندارند و سعی میکنند آن را بعداً انجام دهند. در واقع، این افراد انگیزه کافی برای انجام کار را ندارند.
اما زمانی که میخواهید کارهای مورد علاقه خود را انجام دهید، چنین حسی وجود ندارد. علاوه بر این، بیشتر از هر زمان دیگری روحیه و انگیزه برای انجام آن دارید زیرا از آن لذت میبرید و مانند کارهای دیگر به آن نگاه نمیکنید.
10 – رهبری مقتدر و تاثیر گذار خواهید بود
آیا از نقش یک رهبر و مدیر مطلع هستید؟ این افراد تصمیمات اساسی و حیاتی را میگیرند و تیم را رهبری میکنند.
همان طور که اشاره کردیم، افراد عاشق کار و هدف، شور و اشتیاق بیشتری دارند و برای افراد پیرامون خود نیز الهامبخش میشوند. اطرافیان نحوه کار شما را میبینند و عاشق آن میشوند. پس بدون هیچ شکی، راه شما را ادامه خواهند داد.
بدون وجود حس واقعی و اشتیاق نسبت به آن؛ بسیار سخت است که کسی را برای پیوستن به تیمتان، متقاعد کنید.
حالا که دلایل متنوعی از مزایای دوست داشتن کارتان را گفتیم، وقت آن است که بدانید در چه کاری خوب هستید و به آن علاقه دارید. آیا ایده خاصی برای یافتن آنچه که دوست دارید، در ذهن شما وجود دارد؟
اگر هیچ ایدهای ندارید یا فکر میکنید که به اندازه کافی خوب نیستید، در بخش بعدی از مقاله، به شما میگوییم که چگونه بفهمید در چه کاری خوب هستید و چگونه باید هدف زندگی را پیدا کنید.
چگونه هدف خود را در زندگی بیابیم؟
اگر از زندگی خود رضایت کافی ندارید، احتمالا تاکنون مجبور به انجام کارهایی بودهاید که واقعاً دوست نداشتهاید. با این حال، میتوانید زندگی خود را متحول کنید. فقط کافی است نکاتی که در ادامه میگوییم را عملی کنید.
جایی برای نگهداری چیزهایی که دوست دارید در نظر بگیرید
اگر ندانید عشق شما چیست و چه چیزی در زندگی میخواهید، امکان ندارد بتوانید به هدف خود برسید. اگر درباره چیزهایی که دوست دارید، دچار سردرگمی شدهاید، بدانید که این فقط مشکل شما نیست و تعداد بسیار زیادی از افراد، با همین موضوع دست و پنجه نرم میکنند.
یک کاغذ و قلم بردارید. سپس یک مکان ساکت که هیچ حواسپرتی در آن وجود ندارد، پیدا کنید. درباره چیزهایی که واقعاً و از ته قلب دوست دارید فکر کنید. آنها را خط به خط یادداشت کنید. هر چیزی که باشد، فقط آن را بنویسید تا بدانید واقعاً چه میخواهید.
سعی کنید به یاد بیاورید که در کودکی چه چیزی را دوست داشتید. شاید این کار، سادهترین راه برای فهمیدن علایق حقیقی ما باشد. از فکر کردن دست نکشید و حتماً مواردی را یادداشت کنید.
با توجه به سخن تعداد زیادی از کارشناسان و همچنین تحقیقاتی که انجام شده، بیشتر شور و اشتیاق و رویاهای دوران کودکی ما، به سمت هدف اصلی زندگی اشاره میکنند. با این وجود، خیلی از ما انسانها نسبت به این موضوع بی تفاوت هستیم. برخی از ما، فردی در اطراف خود نداشتهایم که ما را برای رسیدن به رویاهای کودکی تشویق کند. در نتیجه نمیدانیم که واقعاً به چه چیزی علاقه داریم، تا اینکه تبدیل به افرادی برزرگسال میشویم. با اینکه قادر نیستید زمان را به عقب بازگردانید، میتوانید لیستی از علایق و رویاهای خود در دوران کودکی، تهیه کنید. به این سولات توجه کنید:
- کدام کار شما بیشترین تحسین و تشویق را برانگیخت؟
- آیا برای چیزی اشتیاق و هیجان داشتید؟
- در چه کاری خوب و ماهر هستید؟
اگر به سوالات بالا پاسخ دادید، بررسی کنید که همین امروز کدام کارها شما را هیجانزده میکند. این همان چیزی است که شما واقعاً دوست دارید انجام دهید. در حقیقت، بازگشت به دوران کودکی و نگاهی به آن، میتواند یک قدم بزرگ در یافتن هدفتان در زندگی باشد.
از قلب خود یاد بگیرید نه از مغزتان
وقتی که بخواهیم، اشتیاق و علاقه واقعی خود را تشخیص دهیم، قلب بهترین ابزاری است که در اختیار داریم. باید از قلب خود یاد بگیرید و بدین ترتیب، هیجان و علاقه بیشتری برای اکتشاف خواهید داشت.
پول نباید انگیزه اصلی و نیروی پیشبرنده شما باشد
اگر میخواهید هدفتان در زندگی را بیابید، توصیه میکنیم که نگرانیهای مالی خود را در درجه دوم اهمیت قرار دهید. به ویژه اگر پولی که به دست میآورید، کم و ناچیز باشد. در این شرایط اگر به پول اهمیت دهید، انگیزه ادامه کار را از دست خواهید داد. بنابراین انتخابهای خود را محدود نکنید و کارتان را به عنوان انگیزه اصلی در نظر بگیرید.
اگر به اندازه کافی در کار خود خوب باشید و آن را از روی علاقه انجام دهید، به تدریج موفق خواهید شد و این موفقیت، شامل مسائل مالی هم میشود. پس کاری که دوست دارید انجام دهید، در زمان مناسب، پول خوبی به دست خواهید آورد.
سعی کنید پل بسازید
توجه کنید که پل مثل یک استعاره است. مثلاً اگر یک هنرمند هستید؛ ساختن پل به این معنی است که در موزه هنر به طور داوطلبانه فعالیت کنید. اگر کتابخوان هستید، چرا به کتابخانه نمیروید و به دیگران در انتخاب کتاب و خواندن آن کمک نمیکنید.
مثلاً همین مقاله را در نظر بگیرید که مانند پلی است برای انتقال دانستههای ما به شما و رسیدن به هدف زندگی و تمام آنچه که از زندگی می خواهیم .
با ساختن پل، میتوانید با دنیای بیرون ارتباط برقرار کنید. مهم نیست که شخصی در بیرون وجود دارد یا خیر. برخی مواقع فقط رفتن به سمت دنیای بیرون و جستجو در آن، میتواند به شما کمک کند فردی را ملاقات کنید که انگیزه و علاقه کافی برای رسیدن به هدف را در شما به وجود آورد.
خیلی وقتها، در دنیاهای جداگانهای گیر میافتیم. یعنی چه؟
خود را مانند یک جزیره در نظر بگیرید که از هر طرف توسط آب احاطه شده است و احساس تنهایی میکند. هنگامی که باد میوزد، هدف شما به سمت نابودی و فراموشی میرود. پس سعی کنید یک جزیره نباشید. پل بسازید و خود را به دنیای پیرامون متصل کنید.
بر روی قدرتهای خود تمرکز کنید
حتماً از زمان کودکی این موضوع را متوجه شدهاید که معمولاً جامعه به دنبال نشان دادن ضعفهای شماست، نه قدرت و تواناییها.
اگر در کودکی متوقف شوید، عادتهای ناخودآگاه مسیر خود را به زندگی بزرگسالانه شما نیز پیدا میکنند. برخی از ما، این عادتها و تفکرات را شناسایی میکنیم و زندگی خود را تغییر میدهیم. متاسفانه عده دیگری از افراد، به زندگی ناخوشایند و بدون شادکامی خود ادامه میدهند.
پس بسیار اهمیت دارد که شما روی قدرتهای خود متمرکز شوید. شما با یافتن و دنبال کردن آن چیزی که دوست دارید، به این هدف دست خواهید یافت. سعی نکنید وارد حوزههایی شوید که توانایی کافی در آن را ندارید. در حقیقت، هدف واقعی زندگی به قدرتهای شما بستگی دارد.
خودخواه باشید
آیا همیشه زمان خود را فدای افراد دیگر میکنید؟ اگر پاسخ شما به این سوال مثبت است، پس در یافتن هدف واقعی خود در زندگی مشکل خواهید داشت. شما باید همیشه خودتان را در درجه اول اهمیت قرار دهید. به عبارتی باید خودخواه باشید. شاید بگویید که این کار درستی نیست و نمیتوان همیشه به فکر خود بود اما سوال این است که اگر شما این کار را نکنید، چه کسی خواهد کرد؟ چه کسی بیشتر از خودتان به شما اهمیت خواهد داد؟
به افراد الهامبخش در زندگی خود فکر کنید
بررسی کنید افرادی که برای شما الهامبخش و مهم هستند، چگونه به موفقیت رسیدهاند. ممکن است این افراد، شخصیتهای بزرگ تاریخی، شخصیتهای سیاسی و رهبران جهان یا شخصیتهای الگو در زمینه تجارت باشند. با تحقیق درباره زندگی این افراد و نحوه موفقیت آنها، میتوانید اطلاعات بسیار خوبی به دست آورید.
جایی یادداشت کنید که این افراد چگونه به شما روحیه میدهند. همچنین ویژگیهای دقیقی که از نظر شما آنها را متمایز کرده است بیابید. توجه کنید که لازم نیست تمام جنبههای زندگی آن فرد را بدانید، فقط به سراغ ویژگیهایی بروید که از نظرتان مهم و تاثیرگذار هستند.
چیزهایی که دوست ندارید را از زندگی خود حذف کنید
قطعا چیزهایی وجود دارند که از آنها متنفر هستید. آنها را یادداشت کنید و سپس کنار بگذارید. وقتی که این کار را بکنید، خواسته واقعی شما نمایان میشود. به همین شکل، میتوانید افرادی را که به آنها برای کارشان حسادت دارید، شناسایی کنید.
برخی از افرادی که به آنها حسادت میکنید را در نظر بگیرید و کارهایی که میکنند، انجام دهید. در این صورت ممکن است خواسته و هدف واقعی خود را پیدا کنید.
کارهایی که در آنها ضعیف هستید را شناسایی کنید
بیشتر ما میتوانیم کارهای متنوعی را به خوبی انجام دهیم اما برخی کارها هستند که به هیچ وجه قادر به انجامشان نیستیم.
ببینید که در چه کارهایی واقعا خوب هستید و در کدام کارها ضعف دارید. مثلاً ممکن است یک نقاش کاملاً متوسط باشید که حس طنز فوقالعاده خوبی دارد. در این شرایط شاید نتوانید به هنرمندی بزرگ تبدیل شوید اما حتماً میتوانید یک کاریکاتوریست موفق و بزرگ باشید.
معمولاً آن دسته از افرادی که برای کارشان بسیار مشتاق هستند و در آن برتری دارند، تنها یک مهارت خاص ندارند بلکه کار آنها، ترکیبی از چند مهارت مهم و تاثیرگذار است. همین مهارتها نیز اغلب خیلی خاص نیستند. در واقع این افراد با ترکیب چند مهارت معمولی، به چیزی منحصر به فرد دست یافتهاند.
برای مثال، بنیانگذار مشهور اپل یعنی استیو جابز را در نظر بگیرید. او بهترین مهندس نبود، بهترین فرد در تجارت نبود و حتی بهترین فروشنده نبود. جابز مجموعهای از این مهارتها را داشت که وقتی در کنار هم قرار میگرفتند، تبدیل به چیزی استثنایی میشدند.
پیشرفت خود را ثبت و ضبط کنید
هنگامی که زمان یافتن چیزهایی که دوست دارید فرا میرسد، بهتر است که پیشرفت خود را در هر قدم از راه، دنبال کنید. این احتمالاً هوشمندانهترین کاری است که میتوانید انجام دهید. برای انجام آن میتوانید از عکس گرفتن، یادداشت برداری و کشیدن طرح استفاده کنید.
حتماً احساسات خود را ثبت کنید. مشاهدات و مکانهایی که در آن بودهاید نیز اهمیت دارند. بدین ترتیب قادر خواهید بود همه چیز را به شکل بهتر و پرجزئیاتتری به یاد آورید که نقش بزرگی در یافتن هدفتان ایفا خواهد کرد. این مشاهدات و احساسات، کمک میکنند که سیناپسهای مغزی شما بهتر کار کنند.
زمانی تمام آنچه که از زندگی می خواهیم را کشف میکنیم که از پیشرفت در مسیر واقعاً لذت ببریم. پس بسیار مهم است که این پیشرفتها را در جایی ثبت و ضبط کنید تا هرگاه نیاز داشتید به سراغشان بروید. یادتان باشد که همه چیز را بنویسید. همچنین میتوانید از بعضی چیزها عکس و فیلم بگیرید.
همیشه نگرش مثبت داشته باشید
باید این موضوع را درک کنید که زندگی همواره طبق انتظارات و برنامههای ما پیش نمیرود. بنابراین زمانی که کارها طبق برنامه نبود، سعی کنید روحیه مثبت خود را از دست ندهید. بیشترین تلاش خود را برای سازگار شدن با شرایط به کار بگیرید. سرانجام روزی میرسد که خواستههای شما نیز محقق شوند. برخی اوقات لازم است به خود استراحت دهید و در طول راه، نگرش مثبت را حفظ کنید. موانعی پیش روی شماست که در مواقعی برای عبور از آنها، نیاز به تفکر مثبت و امیدوارانه دارید.
سخن پایانی
هیچ چیز بدتر از این نیست که کار و تلاش زیادی داشته باشید اما هیچ یک از امور زندگی، مطابق میل شما پیش نرود. برخی اوقات، احساس گم شدن و نارضایتی میکنید. اگر احساس رضایت کافی از زندگی ندارید، احتمالاً مشغول کارهایی هستید که برای شما مناسب نیستند. شما باید حتماً اهداف زندگی خود را مورد بررسی قرار دهید و آنچه واقعاً دوست دارید را انجام دهید.
با اینکه خیلی از افراد این موضوع را چالشبرانگیز تلقی میکنند، یافتن اهداف زندگی میتواند بسیار آسانتر از چیزی باشد که فکر میکنید. مشکل اینجاست که خیلی از ما توجه نمیکنیم که دارای قابلیتها و استعدادهای یکتا و منحصر به فردی هستیم. معمولاً در زندگی خود از دیگران پیروی میکنیم که نتیجهای جز خستگی، ناامیدی و نارضایتی در پی ندارد.
از موقعی که کار مورد علاقم رو پیدا کردم دیگه از روزهای شنبه بدم نمیاد
مرسی عالی بود