17نکتۀ علمی در جهت پرورش فرزندان شاد و خوشحال
هروالدینی دوست دارد که فرزندانی موفق و خوشحال را تربیت کند.
اما در این زمینه، آموزشها و کلاسها و روشهای بیشماری وجود دارند.
به حرفِ چه کسی باید گوش کرد؟
کدام روش از همه مفیدتر است؟
17 راه علمی برای پرورش فرزندان شاد که اعتماد به نفس بالایی داشته و از بهترین نحوهی تربیت برخوردارند.
-
برای پرورش فرزندان شاد در وهلۀ اول باید خودتان دست به کار شوید؛ خودتان را به فردِ خوشحالتری تبدیل کنید.
مشکلات احساسی و روانی در والدین میتوانند از راههای مختلفی به کودکان نیز منتقل شوند، و احتمالاً همۀ ما این را میدانیم. در این اوضاع، شما نه تنها نمیتوانید فرزندان شادی را به بار بیاورید، بلکه به عنوان یک پدر و مادر، تأثیر و نفوذ کمتری بر روی فرزند خود دارید. دوتن از برجستهترین روانشناسانِ عرصۀ کودک در این باره نظر جالبی میدهند: (والدین خوشحال، فرزندان خوشحالی خواهند داشت.) آنها در ادامه برای اثبات این نظریه، یک آزمایش علمی راه انداختند و در آن، از کودکان تنها یک سوال پرسیدند: (اگر میتوانستی یکی از آرزوهایت را راجع به والدینت برآورده کنی، چه آرزویی میکردی؟)
جوابِ آنها چه بود؟ نه، اینکه والدینشان وقتِ بیشتری با ایشان بگذارنند جزو جوابهایشان نبود. و نه حتی دعوا کردن یا دادنِ آزادیِ بیشتر به کودکان هم در لیست جوابها جایی ندارد. آرزوی آن بچهها این بود که ای کاش والدینشان، کمتر خسته و مضطرب بودند. بنابراین، چه کاری برای تبدیل شدن به فردی شادتر لازم است؟ جواب در دستان شماست، به آن عمل کنید.
-
هر زمان که توانستید به مناسبتی خانوادگی جشن بگیرید.
خانواههای شاد خانوادهای هستند که به خاطر اتفاقات بزرگ و کوچک به دور یکدیگر جمع شده و جشن میگیرند: این اتفاق میتواند تمام شدنِ یک هفتۀ کاری و وسخت باشد، میتواند یک نمرهی خوب، روزِ اول مدرسه، یک ترفیع کاری، یک تعطیلات خاص و یا یک همایش و فستیوال باشد. این نوع جشنها میتوانند در حدِ رفتن به پارک باشند، یا اگر در توان دارید، یک مهمانیِ غافلگیر کننده به راه بیندازید. یادتان باشد که خانوادههای شاد بچههای شادی را تحویلِ جامعه و جهان میدهند، پس جشن گرفتن را به عنوان یک هدف برای خودتان قرار دهید.
-
روابط خود را در صدرِ اولویتها قرار دهید
متخصصان در این باره میگویند: (خانوادههای که مدام بر روی فرزندانشان متمرکز شدهاند، سببِ ایجادِ والدینی خسته و مضطرب و عصبی، و بچههایی پرتوقع میشوند. ما والدین، امروزه حاضریم تا هرچیزی را _ حتی ازدواجمان را _ به خاطر فرزندانمان فدا کنیم. بزرگترین هدیهای که میتوانیم به کودکانمان هدیه دهیم، یک رابطۀ سالم و عاشقانه با مادرشان است.)
من متخصص ازدواج نیستم، اما تا جایی که میدانم، این کارها میتوانند به افزایش استحکام رابطهتان منجر شوند (این نکات برای من و همسرم بسیار مفید واقع شدهاند):
در روز حداقل دوبار همدیگر را در آغوش بگیرید
با لذت و شورِ تمام از یکدیگر استقابل کنید
از یکدیگر تعریف و تمجید کنید
دستهای یکدیگر را اغلب بگیرید
شبهایی را برای تنها ماندن و زندهکردنِ عاشقانههای قدیمی تعیین کنید
در روز حداقل بیست دقیقه با یکدیگر حرف بزنید
هر روز بگویید: (دوستت دارم)
-
وقتی فرزندانتان با شما حرف میزنند، توجهی بینقص و بدون اختلال را به آنها ارائه دهید
داشتنِ ارتباط کلامیِ صحیح و کامل با فرزندان، در پرورش فرزندان شاد امری حیاتی است و باعث میشود که آنها در آینده، به افرادی موفق و خوشحال تبدیل شوند. یکی از راههای این کار این است که اگر فرزندانتان با شما حرف زدند، توجهِ بدون اختلالی را به آنها ارائه دهید. این بدین معنی است که روزنامه یا دستگاههای الکترونیکیِ خود را کنار بگذارید، و حقیقتاً گوشتان را به آنها و کلامشان بسپارید. وقتی جوابی درست و مناسب و مرتبط با سخنشان ارائه دهید، آنها نیز برای ارتباط با شما انگیزهی بیشتری دریافت میکنند.
-
وعدههای غذاییِ عادی، اما در کنار هم داشته باشید.
فرزندانی که وعدههای غذاییِ خود را در کنار خانواده صرف میکنند، در هر زمینهای موفق میشوند. این بچهها، دامنۀ لغات وسیعتری دارند، اعتماد به نفسِ بیشتری دارند و نمرههای بیشتری را در عرصههای تحصیلی کسب میکنند. آنها همچنین گرایش کمتری به نوشیدنِ مشروبات الکلی، سیگار کشیدن، استعمال مواد مخدر و یا پرورشِ مشکلات روانی در خویش دارند. همه و همه فقط به خاطر اینکه وعدههای غذاییتان را در کنار یکدیگر نوشِ جان کردید!
-
در تربیت فرزند خود به او یاد بدهید که باید احساساتش را مدیریت کند.
در تحقیقاتِ روانشناسیای که در این باب انجام شد، دانشمندان متوحه شدند که کودکانی که قادر به مدیریت احساسیِ خویش هستند، از تواناییِ تمرکز بالاتری برخوردارند، که یک ویژگی اساسی و حیاتی برای موفقیت است. همچنین، این کودکان از سلامتِ جسمانی بهتری بهره میبرند. برای اینکه بتوانید مدیریتِ احساسات را به فرزندِ خویش بیاموزید، شما باید:
اول از همه خودتان قادر به مدیریت احساساتتان باشید
فرزندتان را دلداری دهید
به او توضیح بدهید که داشتنِ هرنوع احساسی قابل پذیرش است، اما هرنوع رفتاری قابل قبول نیست
روندِ رشد و یادگیریِ او را با خودش به اشتراک بگذارید
-
حد و مرزهای منطقیای را برای کودکان خود وضع کنید.
والدینی که حد و مرزهای منطقی و درستی را برای بچههایشان تعیین میکنند، فرزندانی با اعتماد به نفس بیشتر و موفقتر را به بار میآورند. دکتر نانسی دارلینگ و دکتر لیندا کالدول متوجه شدند که والدینی که دلایل و منطقِ پشت این حد و مرزها را به کودکان خود توضیح میدهند، نفوذِ بیشتری بر روی کودک خود پیدا میکنند. این نوع والدین، حدود و مرزهای بیدلیل و یا اشتباهی را مقرر نمیکنند. با انجامِ این کار، شما رابطهای عمیقتر و ادراکیتر را با فرزندِ خود پایهگذاری میکنید.
دارلینگ در ادامه راجع به والدینی صحبت میکنند که هیچ حد و مرزی برای کودکان خود وضع نمیکنند: (… بچههایی که بدون حد و مرز بزرگ میشوند، این آزادیِ عمل را به عنوان بیاهمیت بودن تلقی میکنند _ حس میکنند که والدینشان از نقشِ خویش به عنوان یک پدر یا مادر راضی نیست.) به عنوان یک پدر یا مادر، کنترلِ بیش از حدی کودک هم اصلاً خوب نیست. کودک برای بهرهبرداری هر چه بیشتر از پتانسیلهای خود، نیاز به حد و مرز دارد.
-
از خوابِ صحیح و کافیِ فرزندان خود اطمینان حاصل کنید.
تحقیقات نشان داده است که کودکانی که خواب کافی ندارند:
عملکردِ ذهنی ضعیفتری را از خود نشان میدهند
تواناییِ تمرکز را ندارند
گرایش و استعداد بیشتری برای چاقی دارند
خلاقیت کمتری دارند
توانایی کمتری برای مدیریت احساساتشان دارند
لیستِ وحشتناکی است، اینطور نیست؟ برای اینکه بتوانید از این لیست اجتناب کنید و برای پرورش فرزندان شاد تر باید یک برنامۀ خوابِ درست و محدود تعیین کنید و همچنین کارهای بعد از شام را، به ساعاتی خاص محدود کنید. به علاوه، به فرزندانِ خود، اجازهی استفاده از وسایل الکترونیکی را در حین خوابیدن ندهید. چرا که نورِ آبی ساطع شده از این وسایل، میتواند الگو و عادات خوابیدنِ انسان را مختل کند. همچنین میتوانید اتاق خواب کودک را، به شدت ساکت و تاریک کنید، تا کیفیتِ خوابِ آنها افزایش پیدا کند.
-
به فرزندتان زمان بیشتری برای بازی کردن بدهید.
وقتی از بازی کردن حرف میزنم، منظورم بازیهای موبایل یا بازیهای کامپیوتری نیست، منظورم به بازیهای بدون ساختار است، یعنی بازیهایی که بیرون از درهای خانه و در فضای باز انجام میشوند. مجلاتی که در بابِ تربیتِ بچههای شاد مطالعه میکردم، به این نتیجه رسیده بودند که بازی کردن، امری حیاتی در روندِ رشد و یادگیری کودک هستند. تحقیق مذکور همچنین مبرهن کرد که پرداختنِ هرچه کمتر به بازیهای بدون ساختار، باعث میشود که مشکلاتی اساسی در بُعدِ جسمانی، احساسی، اجتماعی و روحیِ فرزندان شکل بگیرد. داشتنِ یک برنامۀ روزانِ پر از بازی، باعث میشود تا عملکردِ آنها در مدرسه بهتر باشد. پس به بچههایتان، زمان بیشتری برای بازیهای بدون ساختار بدهید و در این صورت، به دانش آموزانِ ممتازتری تبدیل میشوند.
-
زمانِ تماشای تلوزیونِ کودک را به حداقل برسانید.
تحقیقات نشان داده است که رابطۀ محکمی بین زمان کمتر برای تماشای تلوزیون و خوشحالیِ بیشترِ آنها وجود دارد. به عبارت دیگر، افراد خوشحالتر، زمان کمتری را به تماشای تلوزیون اختصاص میدهند. یک تحقیق روانشناسی که بین 4000 نوجوان انجام شد، مبرهن کرد که نوجوانانی که زمان بیشتری به تلوزیون اختصاص میدهند، افسردگیِ بیشتری دارند. این افسردگی با افزایش زمان، همگام است. میتوانید کارهای دیگری را به جای تماشای تلوزیون انجام دهید. یا حتی میتوانید بحثی خانوادگی برای انتخابِ یک فعالیتِ جایگزین داشته باشید. (در تحقیق مذکور گفته شده بود که تلوزین چنین تأثیری دارد، اما به عقیدهی من تمام وسایل الکترونیکی چنین نتیجهای را ارائه میدهند.)
-
به کودکانتان یاد بدهید که خودشان تصمیمات شخصیشان را بگیرند (یا حتی نوع تنبیهاتشان را خودشان انتخاب کنند)
وقتی روانشناسان این عرصه در حین بررسی تحقیقاتِ انجام شده بودند، به تحقیقِ جالبی رسیدند که توسطِ دانشگاه روانشناسی کالیفرنیا انجام شده بود، تحقیق که در آن از مزایای این موضوع دم زده بود. کودکان میبایستی آزادیِ کافی برای گرفتنِ تصمیمات شخصی، برنامه ریزی و انتخاب اهداف داشته باشند. کودکانی که قادر به انجامِ چنین کاری هستند، به انسانهایی منظمتر و متمرکز تر تبدیل خواهند شد، و در آینده تصمیمات هوشمندانهتری خواهند گرفت. این تحقیقات همچنین کشف کرد که کودکان میتوانند حتی نوع مجازاتشان را نیز انتخاب کنند. وقتی قادر به انجامِ چنین کاری باشند، گرایش کمتری به شکستنِ قوانین پیدا میکنند.
به فرزندتان اجازه بدهید تا فعالیتهای مدرسهاش را نیز به تنهایی انتخاب کند. دکتر ریچ گیلمن در این رابطه میگوید که وقتی کودک بتواند در انتخابِ فعالیتهای در مدرسه آزادی عمل داشته باشد، در حدود 24% لذت بیشتری از رفتن به مدرسه میبرد. پس همینطور که کودکان شما رشد کرده و به سنشان اضافه میشود، آزادی بیشتری برای تصمیم گیری به آنها بدهید. در این صورت، افرادِ خوشحالتر و موفقتری خواهند بود.
-
مشکلاتِ موجود در ازدواجتان را حل کنید.
بچههایی که در خانه شاهدِ مشکلاتی حل نشده بین پدر و مادرِ خویش هستند، عملکردِ ضعیفتری در تحصیلِ خود داشته، و گرایشِ بیشتری به استفاده از مواد مخدر و یا الکل دارند، و مشکلات احساسیِ بیشتری را در خود جای میدهند. که البته هیچ تعجبی برای من ندارد.
من به خاطرِ مشغولیتِ بسیاری که درباره کودکان دارم، میتوانم ببینم که چه مشکلاتی در بین والدین آنها در جریان است. از این آمار وحشتناک در عجب هستم. اگر بخواهم دقیق باشم، تقریباً 30% از ازدواجهای این والدین کاملاً از هم گسیخته است. این مسئله به وضوح میتواند بر روی کودکان تأثیر بگذارد. آنها به افرادی با انگیزه و مسئولیت پذیریِ کمتر تبدیل خواهند شد.
اگر مشکلاتی حل نشدهای در زندگی شما وجود دارد و برای ماهها یا سالها طول کشیده، پس لطفاً برای حلِ آن به یک مشاور و یا روانشناس مراجعه کنید تا با مشاوره ازدواج و یا مشاوره خانواده بتواند مشکل شما را حل کند. حل نکردن مشکلاتتان خیانت در حق فرزندانتان است. فرزندان شما بر روی شما حسابِ ویژهای باز میکنند.
-
سرِ فرزندتان داد نزنید.
دکتر لورا مارکهام در این باره میگوید که اگر میخواهید خانهتان تبدیل به یک میدانِ جنگِ ابدی شود، بر سر کودکتان داد بزنید. بچههایی که در چنین مکانهایی زندگی میکنند، گرایش بیشتری با احساس ناامنی و اضطراب دارند.
اگر حس میکنید که در حالِ از دست دادنِ کنترل اعصابتان هستید، پس از آن ناحیه فاصله بگیرد. ده دقیقۀ بعد که قادر به جمع آوری افکارتان بودید، با فرزند خود صحبت کنید. دلداری دادن به فرزندتان را تمرین کنید.
اگر این روشها جواب نداد، پس تصور کنید که رئیس یا دوستتان در کنار شماست. در این صورت، رفتارِ نرمتری با فرزندانِ خویش خواهید داشت.
-
بخشش را به فرزندانتان بیاموزید.
دکتر مارتین سلیجمن، پدرِ روانشناسیِ مثبت گرایی در این رابطه میگوید که هنرِ بخشش، کلیدِ رسیدن به خوشحالی برای هر کودکی است. نبخشیدنِ افراد نیز میتواند به افسردگی و یا اضطراب منجر شود. بچههای که بخشیدن را یاد میگیرند، قادرند تا احساساتِ منفیِ گذشته را به احساساتی مثبت تبدیل کنند. این چنین است که سطح شادی و رضایت از زندگی در ایشان گسترده میشود.
سعی کنید برای فرزندِ خود الگو باشید. از افرادی که به شما ضرر زدند کینهای در دل نگه ندارید، و همچنین برای حل کشمکشهای مختلف، ابتکار عمل به خرج دهید. اهمیت بخشش را به فرزندانِ خود بیاموزید و بخشش را به یک نوع سبک زندگی تبدیل کنید.
-
به فرزندانتان مثبت اندیشی را بیاموزید
هیچ تعجبی ندارد که دکتر سلیجمن، اهمیتِ مثبت اندیشی را نیز در کودکان مبرهن کرده است. کودکانی که مثبت اندیش باشند، خوشحالتر از افراد عادی هستند. چگونه میتوانیم مثبت اندیشی را به کودکمان بیاموزیم؟
یکی از راههایش این است که به آنها روشِ ساخت یک مجلۀ شکرگذاری را بیاموزیم (به نکتۀ 13 مراجعه کنید). این هم از چند راهِ مضاعف:
اول از همه خودتان مثبت اندیشی را پیشه کنید
غر نزنید
غیبت نکنید
وقتی یک لیوان یا بشقاب شکست، دعوای بزرگی راه نیندازید
نکات مثبتِ دیگران را دیده و به آن اشاره کنید
به فرزندانتان اهمیتِ روش ابراز موضوعات را یاد بدهید، مثلاً بهتر است به جای استفاده از عبارتِ: (از بازی کردن با تام متنفرم) بگوید: (عاشقِ بازی کردن با سارا و دیوید هستم)
به فرزندانتان بگویید که چالشهای زندگی از چه اهمیتِ بزرگی برخورداند، چرا در رشدِ ما تأثیر بسزایی دارند
-
برگذاریِ جلسههای عملیاتی در خانواده.
بسیاری از مشاوران خانواده پیشنهاد میکنند تا چنین جلساتی در خانواده برگذار شوند، و هرکدام اسم خاصی را برای این نوع جلسات انتخاب کردهاند، ما هم اسمش را گذاشتیم جلسۀ عملیاتی. این جلسه، شاملِ توضیحِ ارزشها و اهداف و مرزهای خانواده ایجاد و برگذار میشود. هر سازمان و یا شرکتِ موفقی این نوع جلسات را بگذار میکند، پس چرا خانوادهی شما نباید چنین کاری کند؟ من از این نکته در زندگی خودم بهره بردم و نتایج فوق العادهای داشت!
-
مراسمهای خانوادگی خلق کنید.
مراسمهای خانوادگی میتواند همبستگی شما را افزایش دهد و باعث شود که فرزندانتان از نظر اجتماعی رشدِ بسیاری زیادی را تجربه کنند. در طیِ ایجاد چنین مراسمهایی، میتوانید از همکاریِ فرزندان خود استفاده کرده و یا آشکارا به خلق مراسم بپردازید. این هم از چند مثال برای شما:
صبحانه خوردنِ خانوادگی، هر شنبه
انجام بازیهای صفحهای، هرشب
شام پختنِ دستهجمعی
قدم زدنِ عصرانه
رفتن به مهمانیهای خانوادگی، هفتهای یک بار (به نکتۀ 22 مراجعه کنید)
رفتن به دلِ طبیعت، سالی یک بار
پرداختنِ مستقیم به یکی از بچهها و تفریح مورد علاقهاش، ماهی یک بار
سخنِ آخر
ایفای نقش به عنوان یک پدر یا مادر، یک امر غریضی است. اما به بار آوردنِ کودکانی با اعتماد به نفس اصلاً کار سادهای نیست. اما با استفاده از این 25 نکته، امیدوارم که به کارِ سادهتری مبدل شود (حتی خودم هم قرار است تا این 25 نکته را به همسرم منتقل کنم و در تربیتِ پسرم و فرزندهای آیندهمان از آنها استفاده کنیم). فقط یادتان باشد، که هر بار، فقط سعی در پیادهسازیِ یکی از این نکات داشته باشید.