5 مرحله پیشرفت و رشد سخنران برای ورود به دنیای سخنرانی
همیشه راهی برای ورود به آن مسیری که میخواهیم پیدا میشود؛ حتی اگر قرار باشد سختیها مشقتهای زیادی تحمل کنیم. روزی روزگاری یک محقق جوان بعد از استخدام در یک شرکت، مسئول استقبال از سخنرانان متخصص و متبحر میشود و موظف میشود هر چند وقت یک بار یکی از آنها را از مسیر فرودگاه تا محل برگزاری سخنرانی همراهی کند. شوق و علاقه او به این حرفه روز به روز بیشتر میشد اما افسوس که هیچ کسی بهایی به این علاقه نمیداد و شرایط برای پرورش این علاقه و اندک استعدادی که در او بود وجود نداشت. تا این که تصمیم گرفت میان مسیر همیشگی فرودگاه تا محل سخنرانی از این پس برای صرف یک قهوه توقف کند. به محض این که سخنران مینشست و سرگرم صرف قهوه میشد، محقق جوان دفترچه سوالاتش را از جیبش درمیآورد و شروع به سوال پرسیدن میکرد. حالا بعد از گذشت 10 سال او تبدیل به یکی از سخنرانان قهار و شهره در ایالت پنسیلوانیا آمریکا شده است و بعد از پشت سر گذاشتن تمام موانع مسیر پیشرفت و رشد سخنران ، دیگران را برای این که به یک سخنران واقعی تبدیل شوند تربیت میکند!
این داستان ادامه دارد و هر روز از دل جمعیت انسانی و از میان آن افرادی که اندک ذوق و استعدادی در این مسیر از خود میبینند هستند انسانهایی که تحسین دیگران را برمیانگیزند و در این حرفه به حد عالی از پیشرفت میرسند.
حالا سوال اصلی اینجا است: چه طور میشود مسیر رشد و تعالی را از یک محقق ساده بودن در حوزه سخنرانی، فن بیان و سخنوری برای متخصص شدن در این زمینه تغییر داد؟ شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید مسیر رشد و پیشرفت سخنران 5 مرحله ابتدایی دارد که ابتدا باید از آنها با موفقیت عبور کنید.
5 مرحله پیشرفت و رشد سخنران برای ورود به دنیای سخنرانی
پیش از هر چیز باید یک سری مهارتهای فردی را در خود تقویت کنید و در راس همه آنها، مهارتهای دور کردن افکار منفی و مثباندیشی است. حالا میتوانید هر یک از مراحل را به دور از افکار مزاحم تحلیل نمایید:
مرحله اول: سخنرانی چیزی جز بازی با واژگان نیست
در ابتدای سخنرانی تجربه همه چیز برای شما مثل یک کودک نوپا است؛ محافظهکارانه، مشتاقانه و با وسواس زیاد. همین موضوع باعث میشود در مراحل اول سخنرانی کلمه به کلمه سخنرانی را بنویسید و از آن کپیهای زیادی داشته باشد. این واژگان را مثل هم تکرار کند و حتی برای اولین سخنرانی خود با یک نمونه کامل از متن سخنرانی حاوی تمام کلمات و نقلقولها حاضر شود. این روند برای ابتدای کاری طبیعی است اما به مرور زمان و با ورود به مسیر پیشرفت و رشد سخنران متوجه میشوید که سخنرانی چیزی جز بازی با واژگان نیست.
در مرحله بعدی این بازی به یک بازی فکری تبدیل میشود. بنابراین شما قرار نیست دائما راهنمای بازی را مطالعه کنید و از روی آن مهرههای خود را تکان دهید؛ بلکه واژگان را در ذهنتان ذخیره میکنید و به شیوه خودتان آنها را بازیچه خود قرار میدهید. در مرحله اول برقراری ارتباط با مخاطبان چندان برای شما اهمیت ندارد. آن چه که مهم به نظر میرسد موفقیت در ایراد جملات و کلمات بدون یک متن کامل است.
مرحله دوم: در سخنرانی میتوان آزادانه حرف زد!
وقتی که وارد مرحله دوم سخنرانی میشوید به مرور زمان صحنه را آزادانهتر از آن چه که تصور میکردید میبینید و بنابراین متوجه میشوید که میتوانید مثل زندگی عادی، در سخنرانی هم عادی صحبت کنید. در این مرحله ممکن است برای آزادانه صحبت کردن همچنان به یادداشتهایتان متکی باشید اما دیگر یک متن کامل از سخنرانی همراه خود نمیبرید.
مشکل و پیچیدگی این مرحله احتمال عدم شفافیت و وضوح در سخنان یک سخنران است. موضوعی که باعث میشود مخاطبان با شما نتوانند به خوبی ارتباط بگیرند.
مرحله سوم: سلام بر همه!
در مرحله سوم دیگر باورتان میشود که شما مشغول برقراری ارتباط و صحبت کردن با مخاطبانتان هستید. باورتان میشود که یک سلام شما به اندازه یک سالن سخنرانی جواب به دنبال دارد. تنها نگرانی سخنران در این مرحله بعد از مراحل قبلی، مشکل ارتباط گرفتن و اخذ بازخورد از مخاطبان در طول سخنرانی است.
مرحله چهارم: خودانگیختگی سخنران
شاید در مسیر پیشرفت و رشد سخنران این مرحله کمی اغراقآمیز به نظر برسد؛ اما بالاخره ممکن است هر کسی در این مرحله قدم بگذارد. حالتی که فکر میکنید میتوانید از طریق یک گفتگوی برنامهریزی نشده و بدون هیچ نقشه قبلی به سخنرانی بپردازید و با مخاطبان خود ارتباط خوبی بگیرید.
این حالت مثل یک بازیگر یا آشپز ماهر است که به سرعت برق و باد تمام قطعات و بخشهای کوچک یک گفتگو را به هم میچسباند و شبیه به یک پرواز، در آسمان اوج میگیرد. شاید این مرحله به نظر خوب و شگفتانگیز باشد اما گاهی ممکن است موفق نشویم پیام اصلی را به این شکل و بدون هیچ گونه آمادگی منتقل کنیم.
مرحله پنجم: سخنرانی چیزی جز مدیریت مخاطب نیست
از مرحله اول که باور داشتیم سخنرانی بازی با کلمات است کم کم به مرحلهای میرسیم که متوجه میشویم همه چیز در سخنرانی درباره مخاطب است و بس!
تفاوت این مرحله در پیشرفت و رشد سخنران با مرحله سوم آن است که شما در بخش سوم دوست داشتید از مخاطب بازخورد بگیرید چون به شما حس مثبتی میداد؛ اما در مرحله چهارم شما چشمانداز بلندمدتی درباره بازخوردهای مخاطبان دارید. طوری که ارزیابی سخنرانی شما با همین نظرات و تعامل مخاطبان است که صورت میگیرد. بنابراین از این مرحله به بعد شما هم به سایر سخنرانان حق میدهید اگر به دنبال این باشند که به نحوی جو حاکم بر سخنرانی خود را به یک مذاکره داغ مبدل کنند.