آیا واقعاً وقتی خوشحال هستیم، زمان سریع تر میگذرد؟
گذر سریع زمان
اگر شما پدر یا مادر باشید، احتمال اینکه به یک سفر خانوادگی طولانی بروید خیلی زیاد است. وقتی سفر شما آغاز شده باشد، ده دقیقه نمیگذرد که صدایی از صندلیهای پشتی میگوید: (هنوز نرسیدهایم؟) زمان برای کودکان به آرامی میگذرد، خصوصاً اگر انتظار یک چیز خوشایند را داشته باشند (مثلاً مقصدی زیبا و پر از همسالان در انتهای مسیر)، یا وقتی حوصلهشان سر رفته باشد. پس شما به آنها پیشنهاد میدهید که یک کتاب بخوانند یا یک فیم ببینند. حتی ممکن است بازیهای بین راهی را پیشنهاد کنید. به عبارتی دیگر سعی میکنید کاری کنید که زمان برای آنها سریعتر بگذرد.
همۀ ما میدانیم که این کارها، واقعاً به افزایش سرعت زمان کمکی نمیکنند، این یک مسئلۀ ثابت شده است. اما میتوانند دیدگاه ما راجع به گذر زمان را تغییر دهند. طوری که متوجه نمیشویم که چه مدت زمانی گذشته است. و این ماجرا فقط برای کودکان صدق نمیکند، بلکه دربارهی بزرگسالان نیز درست است.
روانشناسان آلمانی در یک تحقیق کلی سعی کردند این موضوع را تحت نظر داشته و نتیجهای قطعی را از دیدگاه ما راجع به زمان بگیرند. در برخی از این تحقیقات، آنها متوجه شدند که قضاوتهای ما راجع به گذشت زمان، مربوط به فعالیت بخشی از مغز به نام قشر جزیرهای است. براساس یافتههای این تحقیق، این بخش مغز مسئول جمعآوری و یکی کردن تمام سیگنالهای بدن است و احساس ما از خودمان را تشکیل میدهد که گذر زمان نیز در این زمره قرار میگیرد.
البته، سردبیران این تحقیق همچنان اذعان دارند که توافق جمعی بر این عقیده حاصل نشده و هنوز نمیدانیم که دقیقا کدام بخش از مغز گذر زمان را اندازهگیری و پردازش میکند. اما در طی آزمایشات مختلف مشخص شده است که بعد از گذشت 5 ثانیه، مغز میزان نامشخصی از گذشت زمان را تشخیص میدهد.
نکتۀ جالب توجه اینجاست که در برخی از آزمایشات نشان داده شد که افرادی که بیشتر عادت دارند بدون فکر عمل کنند، احساس میکردند که زمان کندتر میگذرد و برعکس این ماجرا نیز صادق بود. این بدین معنی است که علاوه بر عوامل خارجی، فطرت و سرشت ما نیز میتواند بر روی گذر زمان و یا دیدگاه ما از گذر زمان تأثیرگذار باشد.
وقتی حوصلهمان سر رفته است، حواسپرتی کمتری بر ما مستولی میشود و در نتیجه، توجه بیشتری بر نوع احساس و چگونگی گذر زمان داریم. در مواقع برعکس، یعنی مواقعی که در حال خوشگذرانی هستیم یا عمیقاً درگیر یک فعالیت خاص هستیم، حس میکنیم که زمان از دست ما در میرود. اما دلیل این کار این است که تمرکز شدیدی بر روی عملی خاص داریم و به گذر زمان توجهی نمیکنیم.
جو پیتون، یکی از بزرگترین عصبشناسان عصر حاضر، در این زمینه آزمایش بینظیری ترتیب داد و توانست مقدار زیادی از ابهامات انسانها را از بین ببرد. او با استفاده از موشهای آزمایشگاهی و آزمایشهای متعدد، به این نتیجه رسید که مکانیزمهای متفاوتی برای دیدگاه گذر زمان در مغز وجود دارند. یکی از مکانیزمها بدین صورت است، که وقتی ما درگیر انجام یک فعالیت هستیم، سلولهای مغزی ما نیز به سرعت بیشتری فعال میشوند و یک شبکۀ عصبی را تشکیل میدهند. از این رو، هرچهقدر سرعت تشکیل این شبکهها بیشتر باشد، ما هم فکر میکنیم که سرعت گذر زمان بیشتر است.
یکی دیگر از مکانیزمها بر پایۀ ترشح مواد شیمیایی در مغز است. پیتون و همکارانش بر این باورند که که برخی نورونها، یک نوع انتقال دهندهی عصبی به نام دوپامین را ترشح میکنند (یکی از مهمترین انواع مواد شیمایی که احساس لذت و پاداش را به انسان القا میکند) و این مسئله بر نوع دیدگاه انسان از گذر زمان تأثیرگذار است.
وقتی شما در حین خوشگذرانی هستید، این سلولهای مغزی فعالیت بیشتری دارند، در نتیجه دوپامین بیشتری را ترشح میکنند و مغز شما فکر میکند که زمان بسیار کمتری از مقدار واقعی آن گذشته است. وقتی در حین خوشگذرانی نیستید، این سلولها از ترشح دوپامین دست میکشند و به نظر میآید که زمان کند شده است.
اما بحث گذر زمان بدون اشاره به این مطلب به پایان نمیرسد. من خودم نیز با این واقعیت موافق هستم که هرچهقدر هم که انسانها سریع باشند، باز هم زمان از آنها سریعتر حرکت میکند. مثل تمام کسانی که مدام میپرسند: (ساعت کی 7 شد؟)
دکتر دیوید ایگلمن، یکی از پروفسورهای برجستۀ علم روانشناسی و جمعیت شناسی، در این باره میگوید که وقتی به عقب بازگشته و ساعت را نگاه میکنید، نوع دیدگاه شما نسبت به گذر زمان، بستگی به نوع رمزگردانی خاطره توسط مغز دارد.
شبکهای از عصبها که مسئولیت رمزگردانی خاطرهها را دارند، تراکم بیشتری را به خاطرههای تازه اختصاص میدهند. از این روی، وقتی به عقب نگاه میکنید، آن شبکههای متراکم سبب میشوند که خاطرهی شما کوتاهتر از مقدار واقعیاش به نظر بیاید.
برای مثال، دکتر ایگلمن میگوید که فرض کنید شما قصد مسافرت به کشور دوری را دارید و برای همین منظور، پرواز طولانیای را در پیش دارید. اما سفرهای طولانی بخشی از کار شما هستند. اما به یادآوردن سفرهای قبلی، به دلیل تراکم نورونها برای خاطرههای تازهتر سبب میشود که پروازهای قبلیتان کوتاهتر به نظر بیایند.
دکتر ایگلمن میگوید که هرچه پیرتر شویم، زمان برای ما سریعتر میگذرد. چرا که در زمان کودکی، همهچیز برای ما تازگی داشت، بنابراین، مغز ما همهچیز را با تراکم بالا رمزگردانی میکرد. اما با بالارفتن سن و افزایش تجربیات، دیگر چیز قابل توجهی برای رمزگردانی باقی نمیماند.
حالا میتوانیم متوجه شویم که چرا یک سال در زمان کودکی ما خیلی بیشتر از یک در سال در هشتاد سالگی نمود پیدا میکند. شاید دلیل اینکه کودکان مدام فکر میکنند زمان سریع میگذرد نیز همین است. این در حالی است که سالمندان از هیچکاری برای آهستهتر کردن زمان دریغ نمیکنند.
شما می توانید سوالات خود را در مورد مشاوره خانواده و مشاوره ازدواج با ما در میان بگذارید.
جالب بود مرسی
سپاس از شما دوست عزیز