رفع و درمان ترس از شروع کردن و اقدام در 8 قدم
همیشه اگر در یک جمع، از موفقیت، فرصتهای بهدستآمده برای پیروزی، کسب ثروت و… صحبت شود، چند نفری هستند که با چهرهای پشیمان، از فرصتهایی میگویند که در گذشته برایشان پیش آمده و نتوانستهاند به خوبی از آنها استفاده کنند که اغلب دلیل آن ترس از شروع کردن است.
البته اگر از این افراد در مورد چرایی عدم اقدام کردن سوال کنید، احتمالا با بهانههای مختلفی روبهرو میشوید. مثلا:((پدرم نگذاشت، دوستم پولم را پس نداد تا کارم را شروع کنم، شرایط اقتصادی بههم ریخت و…)) اما در نهایت تعداد کمی از آنها هستند که جرئت گفتن واقعیت را دارند:((از ریسک و شروع کردن ترس داشتم!))
درهرحال، ترس از شروع کردن و اقدام، یکی از مهمترین علتهایی است که میتواند در مقابل موفقیت ما انسانها مثل یک سد محکم قرار بگیرد و باعث شود چند سال بعد، بهخاطر ناتوانی در شکستن این سدِ بهظاهر محکم، پیش خودمان شرمنده باشیم. اما یک سوال: به نظر شما افرادی که ترس از شروع کردن دارند، انسانهای ترسویی هستند؟ در ادامهی مطلب قصد داریم بعد از جواب به پرسش حاضر، در مسیر رفع ترس از عمل کردن، راهنماییتان کنیم. با ما همراه باشید.
آیا ترس از شروع کردن و اقدام، عادی است؟
ترس از شروع کردن، یکی از بزرگترین ترسهای ما انسانهاست و جالب است بدانید که ترسهای بزرگ، مثل ترس از ارتفاع، ترس از مرگ، ترس از صدای ناگهانی و… بین بیشتر انسانها مشترکند.
به نظر شما، آن بندبازی که در ارتفاع چنددهمتری روی یک طناب راه میرود، قبل از پاگذاشتن روی طناب ترسی از انجام این کار ندارد؟ یا اصلا، از خودتان سوال کنید، آیا سخنرانی که برای بار پانزدهم روی سِن سخنرانی و در مقابل هزار نفر قرار میگیرد، از صحبت دربرابر یک جمعیت بزرگ نمیترسد؟
شاید به شما کمک کند که بگوییم، طبق تحقیقات، بیشتر از 80 درصد سخنرانان حرفهای هم که دستکم در طول عمرشان بیشتر از 20 سخنرانی بزرگ داشتهاند قبل از شروع سخنرانی جدید باز دچار اضطراب و ترس میشوند. آن بندباز، کشتی گیر روی تشک، فوتبالیست معروف پشت ضربه پنالتی و همه و همه، از انجام دادن کار مقابلشان ترس دارند. اما همهی این افراد موفق، یک ویژگی مهم دارند: آنها بر ترس خود غلبه میکنند!
سخنرانان، با تکنیکهای مختلف، استرسشان از جمع را قبل از سخنرانی کاهش میدهند؛ فوتبالیست سعی میکند قبل از زدن ضربهی پنالتی به چیزی فکر نکند و بندباز هم برای کاهش ترسش از شروع، به پایین پای خود نگاه نمیکند و امثال آن.
در نهایت؛ آن کارآفرین موفق هم که بارها توانسته در زندگی کاری خود موفق باشد و دهها شغل و کارگاه تجاری را راهاندازی کند، قبل از انجام یک ریسک جدید، احساس ترس دارد ولی برای رفع آن اقدام میکند.
بنابراین، ترس از شروع کردن، برای شمایی که در ابتدای راه هستید و احتمالا تجربهای در مورد راهاندازی کسب و کار و… را هم ندارید، یک موضوع کاملا عادی است و نباید به خاطر آن، انگ ترسو بودن به خودتان بزنید.
راهکار چیست؟
انسانی که در شرایط مختلف زندگی احساس ترس میکند، ترسو نیست… اما انسانی که افسار زندگی خودش را به دست این ترس میدهد و هربار به خاطر آن از انجام فعالیتهای مد نظرش شانه خالی میکند، شاید واقعا یک ترسو باشد.
انسانهای موفق، همانهایی هستند که در ابتدای راه ترسیدند ولی با راهکارهای مختلف، بر ترس خود غلبه و راه خودشان را آغاز کردند. در نهایت، راهکار چیست؟ چهطور بر ترس خودمان از شروع کردن و اقدام غلبه کنیم؟ دقیقا برای یادگیری چگونگی انجام همین موضوع، اقدام به نوشتن این مطلب کردیم.
تکنیکهای غلبه بر ترس از شروع کردن
در ادامه و در 8 قدم به شما آموزش میدهیم که چهطور باید بر ترس شروع کردن کارهای مهم، (مخصوصا راهاندازی کسبوکار) غلبه کنید. این متن به دو قسمت تقسیم میشود. در قسمت اول 6 راهکار برای رفع ترس از شروع کردن وجود دارد و در قسمت دوم، دو راهکار برای افرادی که هنوز ترس زیادی از شروع دارند و بهنوعی، راهکارهای تکمیلی محسوب میشوند:
1_ دلیل اصلی ترس از شروع را مشخص کنید
اولین قدم برای غلبه بر ترس از شروع، تعیین دلیل اصلی آن است. به طور کلی، مهمترین ترسهایی که در زندگی باعث میشوند ما از انجام یک کار خودداری کنیم عبارتند از:
- ترس از بیمارشدن؛
- ترسِ از دستدادن منابع مالی و به فقر رسیدن؛
- ترس از مورد انتقاد دیگران واقع شدن؛
- ترس از پیرشدن؛
- و در نهایت ترس از مرگ.
احتمالا در مورد شروع کارها و اقدام کردن، با ترس از فقر و ترس از انتقاد روبهروییم. اینکه با خودمان فکر میکنیم در صورت شروع و شکست در کار، به فقر مالی میرسیم و بعد از آن، بهشدت از طرف خانواده، دوستان و آشنایان مورد انتقاد قرار میگیریم. تا اینجا فهمیدیم که مهمترین دلیلی که ما را از شروع کردن بازمیدارد چیست. اما بعد از آن چه؟
2_ باورهای مخرب را از بین ببرید
به نظر خودتان، چرا باید اینهمه از شکست خوردن و فقر بترسید و فکر کنید که قرار است به آن دچار شوید؟ یا چرا به خاطر ترس از انتقاد، کارتان را شروع نمیکنید؟ برای رسیدن به جواب این سؤال، نگاهی به گذشتهتان داشته باشید. انسانها معمولا از چیزی میترسند که قبلا مشابه آن را مشاهده یا تجربه کردهاند.
اغلب افرادی که میترسند کسبوکار جدیدشان را شروع کنند؛ پدر، برادر، عمو یا یکی از اقوام نزدیک خود را دیدهاند که بعد از اولین تصمیم برای شروع انجام کار، دچار شکست شده و بعد از آن هیچ موقع نتوانسته برای شروع دوباره اقدام کند. شاید هم بهیادآوردن فلان دوستشان که بعد از شکست چهطور مورد انتقاد بقیهی اطرافیان قرار گرفت، باعث شود ترس از انتقاد در ذهن آنها بزرگتر شده و در نتیجه باعث ترس از شروع شود. حتی این ترسها میتواند از مطالعه یا مشاهدهی داستان انسانهای دیگر نشأت گرفته باشد نه حتما مشاهدهی نزدیکان.
بعد از اینکه توانستید دلیل اصلی ترس خود را شناسایی کنید، در مرحلهی دوم باید به رفع باورهای محدود کنندهای اقدام کنید که در مقابل شما ایستاده و نمیگذارند برای شروع اقدام کنید. چهطور؟ با دیدن الگوهای موفق!
در سطح وب به دنبال زندگینامهی افراد موفق باشید… شما باید متوجه شوید که قرار نیست حتما بعد از شروع، شکست بخورید و مورد انتقاد قرار بگیرید. به جای اینکه آیندهی خودتان را با دیدهها و شنیدههای منفی قیاس بگیرید، زندگیتان را با زندگی افراد موفقی مقایسه کنید که توانستهاند در مقابل ترس ایستادگی کنند و در نتیجه به موفقیت، ثروت، لذت و… برسند. هرچه الگوهای موفق را در داستانها، زندگی نامهها و حتی اطراف خود مشاهده کنید، بیشتر متوجه این موضوع میشوید که احتمال پیروزی شما چهقدر بالاست و قرار نیست حتما آیندهی سختی بعد از شروع منتظرتان باشد.
3_ موفقیت بعد از شکست!
تاکنون چند بار داستان افراد موفقی را شنیدهاید که ابتدا شکست خوردهاند و بعد از شکست، به موفقیت رسیدهاند؟ نباید منکر این موضوع شویم که واقعا انسانهای شجاعی که بعد از شکست خوردن باز هم به دنبال رؤیاهای خود میروند، به موفقیتهای بزرگی میرسند؛ اما موضوع مهمتر این است: چرا تصور میکنید برای موفق شدن حتما باید شکست خورد؟!
متاسفانه، این، به یکی از باورهای محکم در ذهن ما تبدیل شده:((حتی اگر بعد از شروع هم شکست نخوری، در نهایت برای رسیدن به جایی که رؤیایش را داری، حتما باید شکست را تجربه کنی و از آن درس بگیری!))
خیلی از افراد موفق، در زندگی نامهی خود ذکر کردهاند که قبل از رسیدن به این شرایط رؤیایی، دچار شکست شدهاند و عزم راسخشان برای شروع دوباره، سبب ایجاد موفقیت واقعی برای آنها شده. همین موضوع باعث میشود تا بسیاری از انسانهای عادی تصور کنند پل رسیدن به موفقیت، فقط و فقط شکست خوردن است و از ترس آن شکست اولیه، دست به شروع کارها نزنند.
پیشنهاد میکنیم حتما روی این باور ذهنی مخرب هم تمرکز کنید و آن را از بین ببرید. میتوانید برای از بین بردن این ترس، زندگی نامهی افرادی مثل بیل گیتس، مارک زاکربرگ، لری پیج، سرگئی برین، جف بیزوس و… را مطالعه کنید که در راه رسیدن به موفقیت به مشکل و شکست خاصی برخورد نکردند.
مطمئنا انسان بعد از شکست خوردن، به تجربههایی دست پیدا میکند که با کمک آنها، سریعتر به موفقیت برسد، اما موضوع مهم این است که آن شکست، نتیجهی انتخاب و رفتارهای اشتباه خودش است، نه دست تقدیر، قانون، شانس یا هرچیز دیگر. بنابراین با یک شروع صحیح، میتوانید احتمال شکست خوردن را به صفر برسانید.
4_ به بدترین و بهترین اتفاق فکر کنید
تمامی سه راهکار بالا برای غلبه بر ترسهایی بود که شما را در مسیر شروع موفقیت مردد میکرد. اما اگر همهی تمرینهای گفتهشده را هم انجام دهید، باز هم کمی نگرانی و ترس در شما وجود دارد. بنابراین، باید این بار، یک تمرین متفاوت برای کاهش ترس از شروع کردن انجام دهید.
کمی با خودتان خلوت کنید… شاید 20 سال داشته باشید و شاید هم 60 سال! درهرحال، به اطراف خود نگاهی کنید و ببینید که آیا همه چیز همانطوری است که شما میخواهید؟ از اینکه برای خرید ماشین مورد علاقهی خودتان باید 6 سال پس انداز کنید راضی هستید؟ این که نمیتوانید در تولد امسال همسرتان، گردنبند مورد علاقهاش را به او هدیه دهید چه، خوشحالتان میکند؟
و اصلا این شرایط چهقدر باید ادامه پیدا کند؟ تا کِی باید در حسرت رؤیاهایتان، منتظر یک شرایط کاملا بدون ریسک برای شروع کردن باشید؟ احتمالا تا آخر عمر! پس برای غلبه بر ترس از شروع کردن، به بدترین و بهترین شرایطی که بعد از آن قرار است رخ بدهد فکر کنید.
در بدترین شرایط، احتمالا تمامی پس اندازتان را از دست میدهید و درآمد فعلیتان هم نصف میشود. اما در هر حال کسی فرصت شروع دوباره را از شما نمیگیرد.
در بهترین شرایط هم که به خواستههایتان میرسید و احتمالا دو سال بعد از شروع، دیگر مجبور نیستید خودروی مورد علاقهتان را فقط در خواب ببینید. بلکه به نمایشگاه مراجعه میکنید و برای خرید آن، کارت بانکیتان را بیرون میآورید.
میدانید! شاید اصلا بدترین اتفاق زندگی شما، شکست خوردن بعد از شروع نباشد، بلکه بدترین اتفاق، شروع نکردن و رضایت به شرایط فعلی است. شرایطی که شما را دائما در حسرت نگه میدارد. حسرتِ داشتنِ زندگی بهتر، رسیدن به رؤیاها و… بنابراین احتمالا بهتر است به فکر راهحلی برای بیرون آمدن از این شرایط نابسامان الآن باشید.
5_ برای غلبه بر ترس از شکست، روی اعتماد به نفس خودتان کار کنید
میتوانید چند ویژگی یک انسان با اعتماد به نفس را نام ببرید؟ بگذارید ما این کار را بکنیم:
- انسانهای با اعتمادبهنفس، از شکست نمیترسند، چون به توانایی خودشان باور دارند؛
- انسانهای با اعتمادبهنفس، به نظرات منفی دیگران اهمیت نمیدهند؛
- این افراد حاضر نیستند در شرایط عادی و مثل مردم عادی زندگی کنند؛
- آنها علاقه ندارند برای راضی کردن مردم کاری کنند؛ بلکه مهم، احساسِ خوبِ خودشان است؛
- و… .
اینها بخشی از ویژگیهایی هستند که برای غلبه بر ترس از شکست به آنها نیاز داریم، بنابراین، اعتمادبهنفس، یکی از آن موضوعات مهمی است که میتواند در غلبه بر ترس از شروع کردن به خوبی کمکتان کند.
مطالعهی کتابها و شرکت در دورههای مختلف در مسیر افزایش اعتماد به نفس به شما کمک میکند. اما قبل از آن، شما باید روی عزتنفس، کار کنید. این، یعنی باید خودتان را با تمامی بود و نبودها، کم و کاستی و… بپذیرید و قبول کنید که با همین شرایط، یک انسان ارزشمند هستید.
6_ یاد بگیرید
به قول دارن هاردی، من بعد از اینکه اهدافم را مشخص میکردم، با خودم میگفتم انسانی که قرار است به این اهداف (ماشین گرانقیمت و…) برسد، باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ حالا شما از خودتان بپرسید، کسی که قرار است به موفقیت در انجام فلان کار برسد، باید کدام ویژگیها را داشته باشد؟ سپس برای بهدستآوردن این ویژگیها تلاش کنید. در اغلب اوقات، راه رسیدن به آنها، یادگیری است!
شاید کاری که شما از انجام آن ترس دارید، صحبت با مدیرتان در مورد افزایش حقوق بوده و اصلا شاید هم راه اندازی یک کسبوکار میلیونی با تمامی پسانداز زندگیتان باشد. درهرحال، برای انجام هر یک از اینها، نیاز به یادگیری دارید!
کسی مستحقِ دریافتِ حقوقِ بیشتر است که در کنار نظم و تلاش، توانایی خوب صحبت کردن را داشته باشد. پس، قبل از رفتن به اتاق مدیر، باید تکنیکهای مذاکره را آموخته باشید. این که اصلا در چه شرایطی باید سراغ او بروید و زمانی که از شما پرسید چرا خودتان را مستحق دریافت حقوق بیشتر میدانید، جواب قانع کنندهای داشته باشید؛ زمان شنیدن جواب منفی چه پاسخی بدهید و اصلا چهطور او را متقاعد کنید.
همینطور قبل از آغاز راه اندازی کسبوکارتان، باید بدانید که فعالیت مورد نظر، در چه فضایی بهتر جواب میدهد؟ شاید اجرای آن در سطح وب بازخورد بهتر و هزینهی کمتری داشته باشد. باید بدانید که چهطور جامعهی هدف کسبوکار خود را پیدا کنید؛ چهطور از تبلیغات، بازخورد بیشتری بگیرید و چندین نکتهی مهم دیگر.
شما با یادگیری، علاوه بر اینکه در عمل کردن موفق خواهید بود، بهشدت با افزایش اعتمادبهنفس روبهرو میشوید. در این حالت غلبه بر ترس شروع و اقدام کردن، راحتتر از قبل میشود. اما یک نکتهی مهم:
لطفاً در این مسیر، دچار کمالگرایی نشوید! اگر قرار است کسبوکارتان روی بستر اینترنت باشد، نیاز نیست به یک دورهی 50 ساعته طراحی سایت، دورهی 40 ساعته بازاریابی دیجیتال و 100 ساعت آموزش تخصصی سئو و… بروید. همین که با چند ساعت مطالعه بتوانید با این فضا آشنا شده و تصمیمهای بهتری بگیرید کافی است. بقیهی کارها را میتوانید به افراد دیگری بسپارید و از صرف زمان اضافی، آن هم در شرایط فعلی خودداری کنید.
آیا هنوز از شروع و اقدام کردن میترسید؟
آیا هنوز هم از شروع میترسید؟ خب شاید جواب معدودی از مطالعه کنندگان این کتاب، مثبت باشد! متاسفانه زندگی گذشتهی بعضی از افراد، باعث شده ترسهای بزرگی از شروع یک کار یا ریسک کردن در ذهن آنها بهوجود بیاید. مشاهدهی شکست اطرافیان، طفرهرفتن الگوهای آنها از شروع کارهای ریسکدار، قرارگرفتن در حاشیهی امن زندگی و… تمامی جزئیاتی هستند که باعث شدهاند بعضیها، بیشتر از حد معمول از شروع کردن بترسند. اگر شما هم از آن دسته افرادید، پیشنهاد میکنیم ادامهی مطلب را مطالعه کنید:
7_ از مشاور و کوچها کمک بگیرید
مربیها و مشاوران، همانهایی هستند که بودنشان در کنار شما، به شدت باعث افزایش اعتماد به نفستان شده و شما را برای شروع کار ترغیب میکند. علاوه بر این، نکات و تجاربی که مربیان در اختیار شما قرار میدهند، مطمئنا میتواند سرعت طی کردن مسیر را افزایش دهد.
البته موضوع مهم این است که برای انتخاب فرد مورد نظر، وسواس بهخرج دهید. قبل از هرچیز، سابقهی کاری، محبوبیت، اعتبار و… فرد گفته شده را بررسی کنید و حالا بهعنوان یک راهنما از او کمک بگیرید. دقت کنید که از کلمهی “راهنما” استفاده کردیم؛ چون قرار نیست شما افسار تمامی تصمیمها و فعالیتهایتان را دست یک مربی بدهید. این کار میتواند باعث ایجاد احساس کمارزشی و کاهش اعتمادبهنفستان شود.
8_ با M.V.P آشنا شوید
یکی از راهکارهای شایع برای غلبه بر ترس از شروع کردن برداشتن قدمهای کوچک و شروع فعالیت با سرعت کمتر، برای کاهش نگرانی و افزایش اعتمادبهنفس است. اما ما کمی این ایده را پیشرفتهتر کردیم!
اگر میترسید تمامی سرمایهی مورد نیاز برای شروع کار را وارد کسبوکار جدید کنید، از مدل M.V.P کمک بگیرید. M.V.P چیست؟ تصور کنید که هدف شما، راه اندازی یک کارگاه مانتو است. در کمترین حالت، خرید دستگاهها، اجارهی کارگاه، تبلیغات، پرداخت حقوق و… به سرمایهای حدود 200 میلیون تومان (فرضی) نیاز دارد… این یعنی تمامی سرمایهی زندگی شما! در مقابل اگر توانایی انجام این ریسک را ندارید، میتوانید یک مدل کوچک و اولیه از کسبوکار را اجرا میکنید که به آن M.V.P میگویند.
یعنی در ابتدا به جای اجارهی کارگاه، یک انبار کوچک اجاره میکنید و به جای استخدام 20 نیرو، یک نیروی انباردار به خدمت میگیرید. سپس با یک کارگاه تولید مانتو قرارداد میبندید تا در ماه تعداد 100 عدد مانتو را به شما عرضه کنند. در مقابل، با یک پخش کنندهی لباس قرار داد میبندید و بهازای فروش هر مانتو، مبلغ معینی سود را به او میپردازید. در ادامهی کار هم به بررسی شرایط بازار و ارزیابی ایده مشغول میشوید.
شما در مدل M.V.P قرار نیست سود زیادی به دست بیاورید. بلکه میخواهید از جوابگو بودن بازار مطمئن شوید. اگر سود فروش مانتوها هزینههای انجام شده را بازگردانی کرد و مشاهده کردید که بازار توانایی جوابگویی به محصول شما را دارد، حالا میتوانید با خیال راحتتر، اقدام به راه اندازی کارگاه و پرداخت هزینههای بعدی کنید.
کلام آخر؛ شروع کردن؟!
اگر مطالب دیگری در مورد غلبه بر ترس از شروع کردن را خوانده باشید، احتمالا در همان ابتدا به این راهکار برخوردهاید: شروع کنید!
راستش را بخواهید شروع کردن بهترین راهکار برای غلبه بر ترسهاست و هیچکس هم نمیتواند این صحبت را نقض کند. اما شروعی که با ترسهای گفتهشده در ابتدای مطلب، بیتجربگی، اعتمادبهنفس پایین و بدون حضور یک مشاور مناسب همراه باشد، نمیتواند به راحتی راه موفقیت را نشانتان دهد.
بنابراین، پیشنهاد اصلی ما در این بخش از کتاب، این بود که قبل از شروع، کمی برای آمادگی جهت غلبه بر ترس و همینطور یادگیری و نکات دیگر، وقت بگذارید تا با قدمهای محکمتر به سمت موفقیت بروید.
در نهایت و بهعنوان کلام آخر، سخن یکی از بزرگان را نقل میکنیم:((موفقیت ترس دارد و اگر نداشت، همه موفق بودند!)) باید قبول کنیم موفقیت چیزی نیست که بههمین راحتی و بدون هیچ نگرانی بهدست بیاید. برای همین است که همیشه تعداد افراد موفق کمتر از افراد عادی است.
پس تصمیم خودتان را بگیرید، یا عادی باشید و در حاشیهی امن فعلی، زندگی ساده و نهچندان جذابتان را پیش ببرید، یا مسیر موفقیت را با تمامی جزئیات، مشکلات، تلخیها و شیرینیها بپذیرید.
شاید بهتر است از خودتان بپرسید میخواهید 5 سال دیگر، زمان صحبت از موفقیت در یک جمع، آن شخصی باشید که از شروع نکردن اظهار پشیمانی میکند یا کسی که دیگران از او در مورد مسیر موفقیتش سوال میکنند؟ اینجا جایی است که تفاوت یک انسان عادی با انسان موفق مشخص میشود.