28 راه برای خوشحال بودن و لذت بردن از زندگی
این هم از این. لیستی که اتمام حجتی برای تمام لیستهای این چنینی است. در حقیقت، تمام لیستهایی که فکر میکنید به این یکی شباهت دارند را دور بیندازید چرا که با داشتنِ چنین لیستی، نیاز به هیچ مشورت یا مشاور و مقالۀ دیگری ندارید. این لیست، شامل 52 موردِ علمی و حاصل 52 تجربۀ شخصی است و به شما کمک میکند تا بتوانید در زندگی خوشحالتر و سالمتر باشید و از تمام لحظاتِ هر روزتان نهایتِ لذت را ببرید.
میدانم که احتمالاً الآن با خودتان فکر میکنید: (تنها چیزی که الان نیاز ندارم، کارهای بیشتر است)، اما این لیست شامل کارهای بیشتر نمیشود. چه کسی با شلوغ شدنِ سرش خوشحال میشود؟ هیچکس، نه من و نه شما. در نتیجه، قرار نیست که شما کار خاصی انجام دهید یا من در قالب یک استاد یا دبیر به شما مشق شب بدهم.
و قرار هم نیست که تمام این 52 مورد را یکجا درون روتینِ زندگیتان جای دهید. برای رسیدن به هدفِ خوشحالتر بودن، میبایستی هر روز یک قدم جدید را براساس این لیست طراحی کرده و بردارید و در ادامه، آن را تبدیل به یک عادت کنید.
شما هم به ما بپیوندید تا همگی بتوانیم در زندگی شادتر و سالمتر باشیم و نهایت لذت را از زندگی ببریم.
راه های خوشحال بودن و لذت بردن از زندگی
-
همیشه بهترینها را در درون دیگران تصور کنید
یکی از شاه کلیدهای خوشحال بودن و لذت بردن از زندگی این است که تصمیم بگیرید تا دیگران را به عنوان افراد مثبت و مفیدی در نظر بگیرید؛ کسانی که قصد و نیات مثبتی دارند، تمام توانشان را به کار میگیرند و قرار نیست هیچ آسیبی به شما بزنند. وقتی تصمیم بگیرید که روی قسمت روشن (یا بهتر بگویم، روی نیمۀ پر لیوان) تمرکز کنید، میتوانید به خودتان انگیزه بدهید و تمامی آن افکار بی ربط و منفی را دور کنید.
-
با خودتان همانطوری حرف بزنید که با دوستانتان صحبت میکنید
اصولاً، اغلب ما از عبارات و کلماتی برای خودمان حرف میزنیم که اگر گفتنِ این حرفها را به شخص دیگری تصور کنیم، کاملاً بیادبانه یا غیر قابل قبول به نظر میرسد. این مورد را تبدیل به یک قانون کنید، هروقت خواستید با خودتان یا راجع به خودتان صحبت کنید، فرض کنید که در حال صحبت راجع به بهترین دوستتان هستید. این مورد، یکی از مهمترین عناصرِ رسیدن به خوشحالی در زندگی است.
-
بر روی ایمانتان تمرکز کنید
چیزی که بسیاری از ما براساس تجربههایمان میدانیم و چیزی که دانشمندان تا به حال، پس از تحقیقات فراوان متوجه شدهاند این است که افرادی که به خداوند ایمان دارند و وقت بیشتری برای عبادت میگذارند، انسانهای شادتری هستند. در نتیجه، از امروز به بعد وقت بیشتری را برای عبادت صرف کنید.
-
برای لذت بردن از زندگی با افرادی وقت بگذرانید که حالتان را خوب میکنند
وقتی تصمیم میگیریم تا وقتمان را با افرادی صرف کنیم که حال ما را خوب میکنند، ما را حمایت میکنند و به طور کلی انرژی مثبت دارند، به طور ناخودآگاه خوشحالتر خواهیم بود و ذهنیت بهتری نسبت به زندگی خواهیم داشت. اما وقتی خودمان را با انسانهایی ضعیف، آسیب زننده، سمی و مملو از انرژی منفی محاصره میکنیم، به این نتیجه میرسیم که شادی و لذت لحظه لحظه از ما دورتر میشوند.
-
خودتان باشید
برای لذت بردن از زندگی به خودتان اجازه بدهید که همان کسی باشد که دلتان میخواهد، و خودتان را با افرادی محاصره کنید که شما را برای خاطرِ خودتان و کسی که واقعاً هستید دوست دارند، نه به خاطر عوامل زودگذر مثل موقعیت و پول و… . دانشمندان متوجه شدند که همۀ انسانها، وقتی به آخر عمرشان نزدیک میشوند، همیشه آرزو میکنند که ای کاش همان زندگی رویاییای که میخواستند را به واقعیت تبدیل میکردند، نه زندگیای که دیگران از آنها انتظار داشتند.
-
به شکستهایتان به عنوان زمینهایی حاصلخیر برای رشد و نمو موفقیت نگاه کنید
از همان لحظهای که چهار دست و پا راه میروید تا همان دفعهای که اولین قدمتان را برمیدارید؛ از همان دوران تا حالا که تبدیل به یک فرد بالغ شدهاید، باید بدانید که شکست، جزوی از روندِ یادگیری است. یادتان باشد که هر شکست، مقدمۀ پیروزی است. در نتیجه، برای پیروزی، باید در وهلۀ اول شکست و بخورید و چم و خمِ راه را بیاموزید.
-
به رویاهایتان فرصتی برای تحقق یافتن بدهید
من مطمئنم که خداوند، همانطور که نعمتها و استعدادهای خاصی را به ما عطا کرده، توانایی رویابافی را نیز به ما بخشیده است. در نتیجه، اگر رویایی در سرتان وجود دارد که در تمام طول سالهای زندگیتان به آن دل بسته بودید و اگر احساس میکنید که با تحقق یافتنِ این رویا جهان به جای بهتری تبدیل میشود، پس به دنبالش بروید و این رویا را تبدیل به واقعیت کنید.
اول از همه، تصورتان از جهانِ پس از رویا و اعمالتان را بر روی کاغذ بنویسید و سپس به سراغ افرادی بروید که برای تحقق یافتن این رویا به شما کمک خواهند کرد.
-
برای لذت بردن از زندگی سعی کنید عادات بدتان را تک به تک حذف کنید
به شخصه، به این فکر افتاده بودم که خودم را به انسان سالمتری تبدیل کنم و سپس، سریعاً این ایده مثل برق به ذهنم خطور کرد که در حیاط پشتی خانهام باغچهای تعبیه کنم و از محصولاتِ ارگانیکِ مخصوص به خودم استفاده کنم. مخصوصا، در ذهنم بود که خودم نان بپزم.
در نتیجه، تمام روند و مراحل پخت نان را یادگرفتم و وسایل و لوازم لازم را در حیاط پشتی حاضر کردم و حالا میتوانم از محصولات به خصوصِ خودم استفاده کنم. نکتۀ اصلی این مورد، این است که نباید انتظار داشته باشید که تمام عادات بدتان (که ممکن است شامل استعمال دخانیات یا عصبی بودن یا دیر به خانه آمدن باشد) به صورت ناگهانی ناپدید شوند. سعی کنید دانه به دانه به سراغ عادات بدتان بروید و آنها را محو کنید.
-
از شر رابطههای سمی خلاص شوید
برخی از افراد مثل چالههای فضاییِ احساسی میمانند. آنها هیچوقت نمیدانند که به چه اندازه پاداش، تحسین، کنترل، عشق و توجه میخواهند. این افراد در اوایل آشنایی بسیار شیرین و دوستداشتنی به نظر میرسند، اما پس از گذشتِ زمان لازم، شما را در مشت خود میگیرند و از احساسات شما تغذیه میکنند. بعد، کم کم شما هم متوجه میشوید که معاشرت شما با این انسان به هیچوجه سود و عایدی برایتان ندارد.
همانطور که مادربزرگ همیشه میگفت: (اجازه نده که انسانهای سمی تو را مسموم کنند). در نتیجه، با رها شدن از شر اینگونه انسانها میتواند لذت وافری از زندگی ببرید.
-
از دوستان جدید استقبال کنید
(بله، این مورد را دقیقا پس از موردِ (از شر رابطههای سمی خلاص شوید) قرار دادم چرا که دلیل خوبی برایش داشتم.) برخی از اوقات، پس از اینکه از یک رابطۀ سمی و دردناک با یک انسان خطرناک بیرون آمدیم، احساس میکنیم که باید به یک فرد تاریک الدنیا تبدیل شویم؛ دلیلش هم این است که از تجربۀ دوبارهی آنهمه درد واهمه داریم.
اما حقیقت این است که تحقیقات نشان داده که کیفیت روابط ما تاثیر بسیار زیادی بر روی شادی ما در طول عمرمان دارند. بنابراین، سعی کنید با جایگزین کردنِ انسانهای بهتر، عمر خود را به نحو بهتری بگذرانید.
-
شکرگذار بودن را در روز تمرین کنید
هرشب، زمانی که بچههای کوچکم را در تخت خوابشان میگذارم، از آنها یک سوال مهم را میپرسم: (امروز بابت چه چیزی شکرگذار بودی؟) این سوال، بسیار ساده است و هیچ فشار خاصی روی بچه نمیگذارد و در ادامه، دوست دارم که عادتِ شکرگذار بودن را در درون کودک بکارم.
وقتی او بتواند برای چیزهایی که امروز داشته شکرگذار باشد، میزان بسیار زیادی از استرسش کاهش پیدا میکند، خوشحالتر میشود و برای فردای بهتر و شادتری آماده میشود.
-
زحماتتان را نادیده نگیرید
بارها شده که ما بر روی کارهای ناکردهمان و یا فاصلۀ زیادمان با اهدافمان در زندگی تمرکز کردهایم، اما آیا تا به حال شده که بخواهیم برای گذر از سختیها و چالشهای بزرگ و یا کشیدنِ اینهمه زحمت از خودمان تشکر کنیم؟ به نظر من، حتی جشن گرفتن به خاطر راه افتادنِ کودکتان موثر و مفید است و به شما احساس باارزش بودن میدهد و همچنین آشفتگی را از شما دور میکند.
-
تلویزیون را خاموش کنید و به دنبال یک سرگرمی بگردید
پدربزرگم همیشه میگفت: (اینقدر یکجا ننشین دختر. در مبل غرق شدی، آخرسر میترشی. بلند شو و کاری بکن). انجام یک سرگرمی جالب که ما را سرگرم کند و فکرمان را باز کند و از قضا نیاز به اندکی تحرک داشته باشد، میتواند سطوح شادی ما را جا به جا کند.
به دنبال هنر عکاسی بروید و برای لذت بردن از زندگی از طبیعت عکس بگیرید، تیراندازی با کمان را بیاموزید یا راجع به دلفینها و نوع تولید مثلشان اطلاعات کسب کنید، مهم نیست که چه کاری انجام میدهید. فقط کاری باشد که شما را به حرکت وا دارد و شما هم عاشقش باشید.
-
بیرون بروید و از هوای آزاد استفاده کنید
در این مورد به خودم میبالم. من همیشه ساعات بسیار طولانیای را در اتاقم مشغول به کار بودم و آنقدر سرگرمِ لپ تاپ میشدم که دیگر فراموش میکردم که جهانی هم آن بیرون وجود دارد. تحقیقات نشان داده است که حتی دقایق اندکی حضور در طبیعت و استفاده کردن از هوای آزاد میتواند درصد شادی شما را بالا برده و از استرستان بکاهد.
-
کمتر شکایت کنید
تا به حال شده که از کنار فردی در حال شکایت کرن رد شوید و با خودتان فکر کنید: (من عاشق این لحظات هستم. هروقت که صدای این فرد را در حال شکایت کردن میشنوم، روحم جلا داده میشود)؟ البته که نه. در نتیجه، این صدا نه تنها بر روی شما و تمام انسانهای اطرافِ آن شخص تاثیر منفی میگذارد، بلکه خودش را هم خسته میکند.
از امروز تصمیم بگیرید که کمتر شکایت کنید و بیشتر به تعریف و تمجید بپردازید و شادتر باشید.
-
با استفاده از کشفِ میزان کنترلتان، میتوانید از پس ترس و استرستان بربیایید
در هر روزی که از راه میرسد، میلیاردها میلیارد مسائل مختلف وجود دارند که میتوانیم به خاطرشان نگران باشیم. اما اگر بتوانیم نگرانیهای واقعیمان را از نگرانیهای غیر واقعیمان تشخیص دهیم، و بدانیم که دقیقاً چهقدر بر روی مسائل کنترل داریم یا چهقدر برای دفع مشکلات توانایی داریم، میتوانیم شرایط زندگی و ترس و استرسمان را کنترل کنیم.
-
قربانی نباشید
اگر فکر کنیم که هراتفاق بد و منفیای که برایمان در زندگی میافتد تقصیر دیگران است، و اگر این نگرش را بیش از حد ادامه بدهیم تبدیل به یک عادت میشود. اسم این پدیده، قربانی روحی بودن است و میتواندآثار مخرب روحی و جسمی زیادی داشته باشد. به طور مثال، ممکن است که شما خودتان را از تمام انسانها اطرافتان جدا کنید و هرکسی را مقصر اتفاقات زندگیتان بدانید.
گاهی مواقع، برای از بین بردن چنین تفکراتی نیاز به یک مشاور حرفهای و بی شمار جلسه است. اما کلید اصلی این مورد این است که اگر نیاز به کمکی دارید، پس درخواستش را به دیگران ابلاغ کنید و نقطۀ نظر روزانهتان را تغییر دهید.
-
تصمیم بگیرید که انسان شادتری باشید
تا به حال پیش آمده که برای خوشحالتر بودن، یک تصمیم محکم بگیرید؟ بیشتر مردم چنین کاری را نکردهاند. اما گفتن یک حرف بسیار بسیار سادهتر از عملی کردنش است؛ خصوصاً در این مورد.
ممکن است با خودتان بگویید که قصد دارید اسکیت بازی روی یخ را بیاموزید. برای رسیدن به این هدف، تمام فیلمهای آموزشی موجود در اینترنت را نگاه میکنید و ممکن است که حتی اسکیتهای مخصوص یخ را خریداری کنید، اما تا وقتی که تمرین نکنید یا به نزد یک استاد واقعی نروید، هنوز هم تصمیمتان را عملی نکردهاید.
حرف زدن با خودتان یا گرفتنِ تصمیمات الکی قرار نیست شما را خوشحالتر کند. میبایستی برای رسیدن به این هدف تلاش کنید.
-
کسانی که به شما صدمه زدهاند را ببخشید
وقتی این حجم از عصبانیت و کینه را همهجا با خودمان حمل کنیم، به داخل روحمان رسوخ میکند و یک روح تلخ و سیاه را به وجود میآورد. وقتی قلبمان به خاطر یک شکست در گذشته سیاه و تلخ میشود، به زندگیِ نگاه زشتی داریم و سعی میکنیم همهچیز را از زاویۀ دیدِ یک شکست خورده و یا دردکشیده ببینیم.
بخشیدن این افراد در زندگی به این معنی نیست که خیانتِ آنها کار درستی بوده. این، بدین معنی نیست که کاری که در حق شما کردهاند اشکالی ندارد. اما بخشیدن مثل هدیهای میماند که به خودتان داده باشید، تا بتوانید از شر عصبانیت و کینهای که از دست مقصر ماجرا دارید خلاص شوید. این کار قلب و روحتان را سبکتر میکند و به زندگیتان، نورِ شعف را میدمد.
-
رابطهای که در صدد رشدش هستید را پرورش دهید
منظورم از این مورد چیست؟ این مفهوم و واقعیت، در تمام ابعاد زندگی تجسم میشود، اما میخواهم مثالی ملموس برای این مورد بزنم، و مثال من مربوط به رابطههای عاطفی یا عادی است. تحقیقات پی در پی نشان داده است که بزرگترین تهدید و خطر برای خوشحالی ما در زندگی، کیفیتِ پایین رابطههایمان است.
شاه کلید حل این ماجرا این است که وقت و انرژی احساسیمان را برای کسی صرف کنیم که واقعا دوستش داریم اما واقعاً نباید از هیچ تلاشی فروگذار باشیم و تمام زورمان را بزنیم.
-
اگر به کمکی نیاز دارید، پس از دیگران درخواست کنید
در تمام طول زندگیام، همیشه نسبت به این نکته آگاهی داشتم و میدانستم که اگر به دانش و یا مهارت خاصی نیاز دارم تا به تمام رویاهایم دست پیدا کنم، باید از دیگران کمک بخواهم و این مهارت و دانش را فرابگیرم. رویاهای شما به چه مهارت و دانشی نیاز دارند؟ این دانش و مهارت را از خودتان دریغ نکنید.
-
به فردی تبدیل شوید که همیشه در حال یادگیری است
باز هم میگویم که در این رابطه به خودم میبالم! بسیار مهم است که به جای اینکه فرض کنید شما به عنوان یک انسان ساده همهچیز را میدانید، به دنبال دانشها و مهارتهای جدید و تازه بروید و آنها را از دیگران بیاموزید. وقتی چیزهای تازه را بیاموزید، متوجه میشوید که برای رفتن به سمت هدف آمادگی و انگیزهی بیشتری دارید و خبری از استرس نیست.
-
خودتخریبی را کنار بگذارید
همیشه در زندگیام افرادی را دیدهام که رویای راه انداختنِ یک تجارت خاص، نوشتن یک کتاب جالب یا تاسیس یک موسسه را دارند.
اما به جای اینکه مهارتهای لازم را در این زمینه بیاموزند و دانشش را فرا بگیرند، و یا به نزد مربی و استادی بروند که میتواند در این راه کمک شایانی به آنها بکند و راه و چاه را به آنها یاد دهد، یک گوشه مینشینند و با خودشان میگویند: (اوه شاید من هنوز آمادهی انجام این کار نیستم.) یا (حس میکنم که در حال حاضر زیادی آشفته هستم. بهتر است بگذارمش برای یک روز دیگر). این (یک روز دیگر) قرار نیست هیچوقت سر برسد.
اما از لحظهای که تصمیم بگیرید رویاها و اهداف شما ارزش رسیدن و تلاش کردن را دارند، به خودتان تکانی میدهید و تمام آن احساس ترس و خستگی را دور میریزید و نهایتاً از خود تخریبی دست برمیدارید.
-
یادتان باشد که مقایسه کردن، یک بازیِ دوسر باخت است
در رابطه با این مورد، حرفهای بسیار بسیار زیادی وجود دارد، اما سعی میکنم خلاصهوار بگویم. تا به حال شده که خودتان را با یک فرد دیگر مقایسه کنید و به نتیجۀ مثبتی برسید؟ اولاً اینکه، ما هیچوقت خودمان را با انسانهایی دستِ پایین مقایسه نمیکنیم.
بنابراین، طرف حساب ما، همیشه کسانی هستند که از ما بهتر هستند یا به عبارت دیگر، در جایگاه بهتری قرار دارند. این مورد، میتواند به این دلیل باشد که آنها از امکانات بهتری بهرهمند و بودهاند و بله، این بهانۀ همیشگی ماست. حقیقت این است که این افراد با تلاش خودشان به این جایگاه رسیدهاند و ما نیز با مقایسه کردنِ دائم دیگران با خودمان نمیتوانیم به نقطۀ خاصی برسیم.
فقط میبایستی آنها را سرلوحۀ خودمان قرار داده، و در آینده به جایگاهی بهتر از آنها برسیم.
-
به خودتان اجازهی استراحت کردن بدهید
این مورد کاملاً به خودتان بستگی دارد. کمی استراحت کنید. ممکن است فکر کنید که این مورد شما را به تنبلی وادار کند، اما اینطور نیست. هرکسی میداند که در چه برههای از زندگی کاملاً تلاشش را کرده است و نیاز به اندکی استراحت دارد تا انرژیاش را باز پس بگیرد. به خودتان اجازهی استراحت کردن بدهید تا استرستان کاهش پیدا کند، شادیتان در زندگی بیشتر شود و بدنتان از انوداع امراض دور بماند.
27. اجازه بدهید که ارزشهایتان تصمیمات شما را شکل دهند
گرفتن تصمیماتی که با ارزشهای زندگی شما سازگار نباشد، میتواند شما را با احساس پشیمانی یا خشم از خود باقی بگذارد. این یکی از مهمترین نکاتی است که هر شخصی باید در زندگی به یاد داشته باشد و بر خلاف آن عمل نکند. یادم هست که تعداد دفعات زیادی، به من در شرکتها به عنوان تبلیغ کننده یا کارآفرین یا حتی در شرکتهای بسیار بزرگ به عنوان مشاور پیشنهاد شغل شد.
اتفاقاً برای این مشاغل و منصبها پول بسیار خوبی میدادند، اما من موافقِ محصولی که میفروختند نبودم، در نتیجه این شغلها را قبول نکردم. اگر جواب مثبت من سبب عذاب وجدان و ناآرامی من میشد، تمامی آن پولها چه ارزشی داشتند؟ پول هیچوقت نمیتواند کسی را خوشحال کند و همه این را میدانیم. در نتیجه، با گفتنِ یک (نه!) محکم، توانستم شادی و آرامش را به خودم بازگردانم.
28. هیچوقت خودتان را در غم غرق نکنید
بارها به انسانهایی برخوردهام که میگویند حالشان از غم و اندوه و افسردگی به هم میخورد، اما دقیقاً در وسط این موارد قرار دارند. مطمئنم که شما هم چنین افرادی را دیدهاید. اینگونه افراد، باور دارند که غم و اندوه بار انرژی مثبتی ندارد، اما به پیشرفت این احساسات در خودشان کمک میکنند.
وقتی خودتان را نسبت به غم و اندوه مصون کنید، میتوانید از دیوانگی و اشتباه اطرافیان دور بمانید و درگیر ناراحتیشان نشوید.