راز ازدواج موفق و انواع ازدواج همراه با یک گزینۀ اضافی
انواع ازدواج موفق همراه با یک گزینۀ اضافی
میخواهم از شما بپرسم که آیا واقعاً به دنبال یک ازدواج موفق میگردید؟ پس باید بیخیال تمام آن حرفها و آدمهایی بشوید که میگویند باید چه کار کنی و چه کار نکنی. البته یادگرفتنِ برخی موضوعات و پیش گرفتنشان اصلاً اشکالی ندارد، چرا که به هر حال ارزش خود را در جایگاه خود دارند، اما ممکن است عواملی حتی بنیادیتر از اینها، برای موفقیت در ازدواج وجود داشته باشند.
در روانشناسی خانواده رازِ رسیدن به یک ازدواج موفق و سالم این است که از قبل تصمیم خودتان را گرفته باشید، صد البته که باید این کار را بکنید. باید تصمیم بگیرید که حقیقتاً از جان این ازدواج چه میخواهید _ و برای این تصمیم با مشاور در مورد مشاوره ازدواج مشورت بگیرید. اندکی کاربردی باشید. دقیق و رک حرف بزنید.
به طور مثال: ممکن است شما فقط بخواهید که امر ازدواج را امتحان کنید. یا ممکن است شما واقعاً، فقط و فقط به خاطر پول قصد ازدواج دارید. یا ممکن است شما به مشایعت و همراهی یک فرد و بچهدار شدن اهمیت بدهید و صمیمیت جنسی برایتان از هرچیزی بیارزشتر باشد. یا شاید شما یک فرد کاملاً معتقد و متعهد به ازدواج را بخواهید و…
هرچیزی که از ازدواج میخواهید، فقط یادتان باشد که از آن مطمئن بوده، و سپس از اینکه همسرِ دارای پتانسیلِ آیندهتان نیز همان را میخواهد، اطمینان حاصل کنید (یا ممکن است همین حالا نیز دارای همسر باشید و بخواهید که ازدواجتان را از نو تعریف کنید). پس آن را روی کاغذ بنویسید و تبدیل به یک تعهد قانونی کنید. چرا که ازدواج در ذات خود، واقعاً همین است _ یک تعهد قانونی!
اگر شما و همسرتان، همان چیزی که قبل از ازدواج تصمیمش را داشتید، از زندگی مشترکتان استخراج کردید، پس ازدواج شما یک امر موفق بوده و هست! مهم نیست که اطرافیان شما چه واکنشی نشان میدهند و یا بینیهایشان را به سمت آسمان بگیرند و راجع به شما شایعه درست کنند یا چهقدر بگویند که این کار اشتباه است _ هرچه که باشد، این ازدواج شما است، نه آنها.
تمام چیزهایی که من در این باب فرا گرفتهام، مربوط به کتابی از سوزان پیز گادویا (روانشناسِ نامی و استادِ دانشگاه) و ویکی لارسون (یک روزنامه نگارِ بینظیر) تحت عنوانِ: شکلگیری دوبارهی ازدواج برای افراد مشکوک، واقعگرا و یاغی. مطالب مفید بسیاری در این کتاب وجود دارد، اما در این مقاله، تنها 6 مورد از انواع ازدواج را با شما به اشتراک میگذارم.
سعی کنید خودتان ازدواج کنید، نه دیگران به جای شما
-
ازدواج ابتدایی:
نوعی از ازدواج که زوجها در آن برای مدتی محدود و تعیین شده با یکدیگر ازدواج میکنند تا این امر را به نوعی تمرین کرده یا امتحان کرده باشند. آنها برای تعیین زمان مقرر نوعی قرارداد امضا میکنند. بدین سان، آنها میتوانند قبل از زمان مقرر از یکدیگر جدا شوند، یا پس از رسیدن به زمان مقرر ازدواج خود را از نو بازسازی کنند، زمانش را ابدی کنند و یا اصلاً به نوع دیگری از ازدواج تغییرش دهند.
-
ازدواجِ مشایعتی:
در این نوع از ازدواج، پای فرزندآوری ابداً به میان نمیآید. زوجها با یکدیگر ازدواج میکنند تا فردی را برای همیشه در کنار خود مثل یک دوست صمیمی داشته باشند، برای اینکه بتوانند خودشان را اجتماعیتر کنند و در کنار یکدیگر بسیاری از کارها را انجام دهند. مسئلۀ اصلی در این مورد، اشتیاق یا عشق نیست.
-
ازدواجِ والدی:
این مورد تقریباً برعکسِ مورد قبلی است، یعنی افراد تنها برای فرزندآوری ازدواج میکنند. در این نوع از ازدواج نیز بحث عشق و عاشقی اصلاً به میان نمیآید. تنها چیزی که مهم است، این ماجرا میباشد که دو نفر تصمیم میگیرند با یکدیگر ازدواج کرده، بچهدار شوند و تا زمانی که فرزندانشان کاملاً استقلالشان را به دست آورند، در کنار یکدیگر زندگی کنند. البته آنها میتوانند پس از آن نیز در کنار هم زندگی کنند اما خب این بخشی از قرارداد اولیِۀ آنها نخواهد بود.
- ازدواجِ امن:برخی از افراد برای خاطرِ پول ازدواج میکنند. برخی دیگر از افراد برای بیمههای سلامتی و یا امنیت مالی برای پیگیری و دنبال کردنِ علایق و اهداف _ تحصیلی یا کاری _ یا هرنوع استفادهی ابزاری دیگر ازدواج میکنند. لطفاً قضاوتِ بیجا نکنید! قرار نیست که آنها در این ازدواج به دنبال شمش طلا بگردند یا هرکدامشان که توانست، از لحاظ مالی یا نوع دیگری، فرد مقابلش را نابود کند.
-
ازدواجِ تنهائی با یکدیگر:
احتمالاً شنیدهاید که افراد متأهل به یکدیگر میگویند که به اندکی فضا نیاز دارند، اما خب، این دسته از افراد واقعاً و به معنی واقعی کلمه همین منظور را دارند. هر کدام از طرفین خانۀ خودش را برای زندگی دارد. آنها کاملاً به رابطهشان متعهد هستند اما بخش اعظمی از آنها، خودگرا است.
-
ازدواجِ تعهدی:
از آنجاییکه تمام موارد قبلی، در واقع قیود و محدودیتهای ازدواج و تعهدات آن را زیر سوال میبردند، این مورد دقیقاً به دفاع از نوع رسمی و سنتیِ ازدواج میپردازد. این نوع، فقط به یک زن و به یک مرد اختصاص دارد. وارد شدن به این ازدواج سختتر است (مشاورههای قبل از ازدواج به وفور مورد نیاز هستند) و همچنین بیرون آمدن از آن نیز سختتر است (قوانین بسیاری برای طلاق گرفتن در کشور ما نیز به اجرا در آمدهاند و رویۀ طلاق را سختتر، وقتگیرتر و پیچیدهتر کردهاند). این نوع ازدواج در سه مورد از ایالات آمریکا به شدت توسط دولت پیشنهاد میشود _ لوئیزیانا، آریزونا و آرکانساس.
به دنبال گزینۀ اضافی میگردید؟
اگر شما حتی با این حال که یک فرد بینظیر را ملاقات کردهاید، دلتان میخواهد مجرد بمانید و به عنوان یک مجرد زندگی کنید، یا از اعماق قلبتان به این مسئله باور دارید، یا حتی اگر دلتان نمیخواهد در این مقطع ازدواج کنید، پس یک گزینه بهتر از 6 موردِ قبلی پیشِ روی شما است، تجرد پیشه کنید!
میدانید، مسئله این است که وقتی ما یک کتاب در باب ازدواج میخوانیم، فکر میکنیم که باید تمام حرفهایش را باور کنیم، اما خب خودمان هم میدانیم که برخی از نکات و یا برخی از نتایجی که گرفته میشود حقیقتاً صحیح نیستند. علیرغم تمام افسانههایی که راجع به ازدواج و فواید آن وجود دارد، باید بگویم که تحقیقات علمی هیچ مدرکی دال بر اینکه ازدواج سبب شادتر شدن و یا سالمتر شدن میشود، ارائه نمیکنند. به علاوه، ازدواج سبب نمیشود که شما نهایتاً از تنهایی در بیایید. در حقیقت، بر طبق میانگین آمار، افراد مجرد بیشتر از افراد متأهل به دوستان و خانواده و آشنایان خود متصل هستند.
زمانی یک ازدواج موفق است که خیانت در آن راه پیدا نکند. برای مشاوره خانواده می توانید با سایت دانشگاه زندگی همراه شوید.
نظر شما چیه دوست عزیز؟