3 گام برای مدیریت تیرهترین ترسها از سخنرانی و حضور در جمع
ساعت نه صبح بود. همه چیز برای سخنرانی انگیزشی ماهانه در یک شرکت بازرگانی فراهم بود و من نیز قرار بود طبق روال هر ماه، برای افزایش روحیه تیم و بهبود عملکردی آنها در ماه آینده سخنرانی کنم. همه چیز نرمال بود. تعداد شرکتکنندگان بیشتر از همیشه نبود و یک نسبت مشخص و مساوی از بانوان و آقایان در جلسه شرکت داشتند. تنها چیزی که متفاوت از همیشه به نظر میرسید فقط و فقط یک چیز بود؛ مدیر و ریاست کمپانی هم در میان سایر شرکتکنندگان نشسته بود و در جلسه حضور داشت! همین موضوع باعث شد بسیار عصبانی و مضطرب شوم؛ هر چند که ابتدای سخنرانی بسیار خوب برگزار شد و در شروع بحث همه چیز طبیعی و روان بود؛ اما ترسهای تیره همیشگی بر من غلبه کرد و باز هم از عدم مدیریت تیرهترین ترسها از سخنرانی و حضور در جمع ضربه خوردم!
آن چه که خواندید خلاصهای از تجربه یکی از سخنرانان در میان جمعی بود که ظاهرا تجربه سخنرانی در آن را داشته است؛ اما یک عامل متفاوت و استثنایی نسبت به گذشته باعث شده تا همه پلنها و برنامهریزی ها برای سخنرانی بر هم بخورد و تمام نقشههای سخنران نقشبرآب شود!
هر چه قدر هم که فردی صبور، قوی و با اعتماد به نفس باشید نشانههای بالینی استرس خصوصا در سخنرانی نسبت به احساسات دیگر خیلی سریع در افراد مختلف نمود پیدا میکند. به صورت معمول میزان محدودی از استرس و هیجان سخنران را درگیر میکند و همین حالت باعث میشود سرپا بماند و در حالت آمادهباش برای مقابله با چالشها قرار بگیرد. اما ترسهای سیاهی وجود دارد که فکر سخنران را به خود درگیر میکند و تاب و قرار را از او میگیرد!
کلید مدیریت تیرهترین ترسها از سخنرانی و حضور در جمع را این بار در مطلب متفاوتی از دانشگاه زندگی بخوانید. همراه ما باشید.
3 گام برای مدیریت تیرهترین ترسها از سخنرانی و حضور در جمع
در نظریه تکامل داروین به ترس به عنوان یکی از طبیعی ترین غرایز انسان اشاره شده است. داروین از همان زمانی که پشت شیشه ضخیم به مارهای سمی خیره شده بود و حتی از پشت شیشه هم نسبت به حملات مارها واکنش نشان داد اثبات نمود که غریزه ای به نام ترس قطعا در انسان وجود دارد و حتی با وجود توانایی استدلال ما روی واکنش هایمان اثر خواهند گذاشت. پس چه طور می شود که فردی مثل آبراهام لینکلن که اهالی مزرعه محل زندگی اش او را به عنوان فردی بی دست و پا و بی عرضه شناخته بودند قادر می شود نطق گیتسبرگ را به صورت جهانی ارائه کند؟ چه طور می شود لینکلن حتی با وجود معضل اختلال اضطراب اجتماعی که بسیاری از روان شناسان آن را در وجود لینکلن تشخیص داده بودند بتواند با سخنرانی هایش این چنین حماسه سازد شود؟
برای مدیریت تیرهترین ترسها از سخنرانی مطابق با گامهای زیر حرکت کنید:
چراغ افکارتان را روشن کنید!
ذهنتان سرشار از افکاری است که گوشهای از ذهنتان کمین کردهاند. شاید در آن لحظه با خودتان بگویید که این فرصت، همان لحظهای است که انتظارش را میکشیدم؛ اما بلافاصله پشیمان شوید و بخواهید از وقوع یک فاجعه فقط و فقط به خاطر استرس سخنرانی و دلشورههایش جلوگیری کنید.
در این لحظه احتمالا با خودتان این جملات را تکرار میکنید:
- اگر به خاطره این کار جایگاهم را از دست بدهم یا اعتبارم از بین برود چه میشود؟
- اگر مخاطبان متوجه هیجان و استرس من بشوند فاجعه است!
- اگر نتوانم به سوالاتشان به خوبی پاسخ بدهم چه میشود؟
برای جلوگیری از بروز این افکار و غلبه بر ترس در سخنرانی، بهتر است چراغ افکار مثبتتان را با یک جمله منفی روشن کنید. کافی است ساختار جملهبندیهایتان را عوض کنید:
- اگر در سخنرانی شرکت نکنم نمیتوانم اعتبار کافی را برای ادامه تحصیلات کسب کنم
- اگر سخنرانی نکنم نمیتوانم توانمندیهایم را به داوران برای جذب در شرکت نشان دهم
زنجیره اتفاقات ناشی از ترستان را پیشبینی کنید!
یکی از راههای عملی برای مدیریت تیرهترین ترسها از سخنرانی تهیه لیستی از زنجیره همین اتفاقات تلخی میباشد که ممکن است در پی شرکت نکردن در سخنرانی و غلبه شدن ترستان به وقوع بپیوندد. فراموش نکنید که اتفاقات ناگوار ناشی از این ترس یکی و دو تا نیستند؛ زنجیرهای از آنها شما را گرفتار میکند!
به مثال زیر توجه کنید:
- اگر این اجرا را از دست دهم احتمالا این مشتری، برگزاری دورههای خود را به ما نمیسپارد
- اگر این مشتری را از دست دهیم؛ چنین مشتری و پروژه عظیمی را تا مدتها نخواهیم داشت
- اگر این پروژه را نداشته باشیم احتمالا نمیتوانیم با شرکت معتبر X همکاری داشته باشیم
- و…
عواقب کارتان را با آغوش باز بپذیرید!
برای مدیریت تیرهترین ترسها از سخنرانی باید بپذیرید که خیلی از اوقات نتایج منفی و البته قابلپیشبینی از پس سخنرانیها ممکن است داشته باشیم. ممکن است سخنرانی ما مورد قبول خیلی از افراد واقع نشود، کارشکنیهای زیادی صورت بگیرد و نتوانیم سخنرانی را آن طور که میخواهیم پیش ببریم، اشتباهی قضاوت شویم و…
در کنار تمام همتی که برای سخنرانی و برگزاری مناسب آن دارید و افکار مثبتی که به سمت کارتان و روند پیشبرد آن سرازیر میکنید عواقب کار را در نظر داشته باشید. هر نتیجهای که به دست میآید، مثبت یا منفی، با آغوش باز بپذیرید.